پادکست: روایتی از نگاه پدرانه یک «رئیس زندان»
مجله مهر– «خواهران و برادران توجه کنند! اگر از خانواده ها کسی اینجا حضور دارد که زندانی اش برای ملاقات نیامده، اسامی شان را بدهند تا زندانی شان را بیاوریم. به برادران پاسدار که نزدیک آنها هستند اسمشان را بدهند تا زندانی را از بند بیاورند.»
این بخشی از صحبت های اسدالله لاجوردی است؛ دادستان انقلاب تهران و رئیس زندان اوین در سالهای اول انقلاب. مرد ۶۳ساله ای که اول شهریور ماه ۱۳۷۷ وقتی هیچ مسئولیت دولتی نداشت، در حجره روسری فروشیاش در بازار جعفری تهران با شلیک گلوله دو نفر از منافقین به شهادت رسید. به بهانه سالگرد شهادت او، در این پادکست رادیومهر از شایعه معروفی صحبت میکنیم که سالهاست از این شهید یک چهره بیرحم و سرکوبگر ساخته است.
شهید لاجوردی، مبارز خستگی ناپذیر قبل از انقلاب، سال ۵۹ به عنوان دادستان تهران منصوب شد و بعد از آن مدتی به عنوان ریاست زندان اوین خدمت کرد. او در این مدت از یکطرف با قاطعیت با عناصر ضدانقلاب مبارزه میکرد و از طرف دیگر هم با راه انداختن بحثهای عقیدتی در زندان، زمینه توبه و برگشت زندانیان سیاسی را – از اعضای حزب توده و چریکهای فدائی خلق گرفته تا اعضای سازمان مجاهدین خلق- فراهم میکرد. با وجود انتشار وسیع شایعات علیه سید اسدالله لاجوردی در سطح جامعه و تهمتهایی مثل شکنجه و آزار زندانیان سیاسی به دستور او، شهید لاجوردی نگاهی کاملاً پدرانه به آنها داشت.
رسیدگی به امور زندانیان، ابتکار ایجاد فرهنگ توبه و بازسازی شخصیت عناصر گروهکهای ضدانقلابی فرقان، منافقین و جریانات الحادی و مارکسیستی، بردن زندانیان به مراکز تفریحی مثل سد لتیان و یا سفرهای زیارتی مثل حرم حضرت عبدالعظیم(ع) و حرم حضرت معصومه(س) از فعالیت های مهم شهید لاجوردی بود.
او با زندانیان غذا می خورد و در فوتبال و والیبال با آنها همبازی می شد.
اما برخورد قاطع او با عناصر ضدانقلاب و به خصوص اعضای نفوذی سازمان مجاهدین خلق در ارکان مهم اداره کشور، خوشایند بعضی ها نبود، آنقدر که زمینه استعفا و رفتنش را از دادستانی انقلاب فراهم کردند. او سال ۶۳ باوجود مخالفت امام خمینی برکنار شد.
بعد از استعفا از سال ۶۳ تا ۶۸، شهید لاجوردی یا در جبههها مشغول جهاد بود یا در حجره روسری دوزی و روسری فروشیاش مشغول تلاش برای تأمین معاش خانواده. اما بعد از سال ۶۸ مسئول زندانهای کل کشور شد و از همان زمان انتصاب به این مسئولیت، دستور داد که به امور فرهنگی در زندانها توجه ویژه شود. مثلا دستور داد دیوارها رنگ زده و باغچهها گلکاری شود و همچنین زمینه کار و فعالیت اقتصادی را برای زندانیان در داخل زندان فراهم کرد. تغییرات رفاهی و فرهنگی که در زندانها در دوره ریاست ایشان ایجاد شد، حتی باعث شد که مرحوم کیومرث صابری فومنی معروف به «گل آقا» در مطلبی طنز عنوان «هتل اوین» را به زندان اوین بدهد.
او بدون اطلاع قبلی و به شکل سرزده از زندانهای مختلف کشور بازدید میکرد و در صورت دیدن تخلفات روسای زندانها، با آنها برخورد میکرد.
حتی در سالهای ابتدایی مسئولیتش دستورالعملی اجرائی را تنظیم و بهعنوان «منشور زندانبانی» به همه روسای زندانها ابلاغ کرد. در این منشور خطاب به همه مدیران زندانها آمده است: «هدف قانون از کیفر و زندان انتقامجویی نیست، بلکه نخست بهمنظور تنبّه و بیدار نمودن وجدان خفته یا غافل انسانهایی است که با دلایل گوناگون، دست به جرم و جنایت زدهاند و ثانیا بهمنظور پاک نگهداشتن جامعه از وجود کسانی است که ممکن است فساد و تبهکاری را به دیگران سرایت دهند.»
شهید لاجوردی سال ۷۶ به دلیل اختلافات سیاسی مسئولین دولت اصلاحات با او به دلیل کارشکنی نفوذی های منافقین، دوباره مجبور به استعفا شد و به همان حجره روسری دوزی و فروشی خود در بازار تهران برگشت. تا اینکه در تاریخ اول شهریور ۱۳۷۷ دشمنان سیداسدالله لاجوردی یعنی منافقین، او را که با دوچرخه و بی هیچ محافظی در حجره خود حاضر میشد، با شلیک گلوله به شهادت رساندند.
منبع: مهر