ایران و جهان

پیروزی‌های مقاومت در برابر صهیونیست‌ها به خاطر وجود ایران است


خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: ۲۵ می سال ۲۰۰۰ رژیم صهیونیستی شکست سختی از حزب‌الله لبنان متحمل شد، شکستی که علاوه بر از بین بردن حیثیت و اعتبار او باعث عقب‌نشینی خفت‌بار این رژیم از لبنان نیز شد و تغییراتی که امروز شاهد آن هستیم از وحدت میدان‌های مقاومت گرفته تا اختلافات داخلی رژیم صهیونیستی، همگی به نوعی متأثر از این شکست تاریخی هستند.

متعاقب این شکست تاریخی، کارشناسان و تحلیلگران صهیونیستی اعتراف کردند که نیروهای صهیونیستی از لبنان خارج نشده‌اند، بلکه فرار کرده‌اند. علاوه بر این مؤسسات پژوهشی صهیونیستی آمریکایی نیز همانند نظامیان، عقب‌نشینی ارتش رژیم صهیونیستی را از جنوب لبنان شکستی برای رژیم صهیونیستی ارزیابی نمودند.

در این راستا، خبرنگار خبرگزاری مهر، گفت و گویی با دکتر «طلال عتریسی»، استاد علوم اجتماعی و پژوهشگر امور منطقه‌ای انجام داده که متن مصاحبه به شرح زیر است:

پیروزی مقاومت لبنان در سال ۲۰۰۰ و آزادسازی اراضی این کشور در مرحله‌ای رقم خورد که صحبت از ناتوانی در مقابله با رژیم صهیونیستی و عدم تعادل نظامی با این رژیم شایع بود! آیا مقاومت توانست به این گفتمان پایان دهد و معادلات قدرت در منطقه را تغییر دهد؟

سه دهه قبل از آزادسازی مناطق لبنان در سال ۲۰۰۰، فرهنگ حاکم در محافل سیاسی و فرهنگی این بود که ما نمی‌توانیم با «اسرائیل» بجنگیم و توجیهات مختلفی از جمله اینکه «اسرائیل» از نظر فنی، علمی و صنعتی پیشرفته است، غرب از آن حمایت می‌کند، و اعراب دچار تفرقه شده‌اند و تصمیم واحدی در مقابل آن ندارند، ارائه می‌شد. و فراموش نکنیم که آغاز دهه هشتاد میلادی به نوعی شاهد پیروزی «رژیم صهیونیستی» بر سازمان آزادی بخش فلسطین و اخراج فلسطینی‌ها از لبنان نیز بودیم..

از این رو گفتمان عجز و ناتوانی در رویارویی با «اسرائیل» از دهه ۸۰ میلادی شروع و در سال ۲۰۰۰ به اوج خود رسید. تا اینکه ۲۵ می سال ۲۰۰۰ رسید، و مقاومت اسلامی پس از اجرای چندین عملیات توسط رزمندگان مقاومت اسلامی بر ضد ارتش صهیونیستی، شکست‌های سنگینی به آن وارد آمد و عقب‌نشینی نیروهای رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان آغاز گردید. در واقع این پیروزی مقاومت، مهر تأییدی بر اولین شکست کامل نظامی رژیم صهیونیستی در طول جنگ با اعراب و پایان اسطوره شکست‌ناپذیری ارتش این رژیم و اثبات حقانیت راه جهاد و مقاومت در برابر اشغال بود.

از سال ۱۹۶۷، اعراب به بهانه حل و فصل با رژیم اشغالگر، شعار «آنچه را که به زور برده شد فقط با زور می‌توان باز پس گرفت» که توسط جمال عبدالناصر مطرح شده شد، را رها کردند. مقاومت چه الگویی از قدرت را ارائه کرد که ارتش‌های عربی قادر به انجام آن نبودند؟ عوامل ذهنی مؤثر بر پیروزی مقاومت چیست؟

اعراب بعد از ۱۹۶۷ تا بعد از ۱۹۷۳ هم از سه نه معروف یعنی نه صلح، نه به رسمیت شناختن و نه مذاکره عقب نشینی کردند و هم از شعار عبدالناصر. آنها به سمت استراتژی‌های مختلفی چون استراتژی سازمان ملل و ابتکاراتی مانند ابتکار عربی برای صلح، تا راهبرد مذاکره مستقیم و «فلسطینی-اسرائیلی» کردن مذاکره پیش رفتند. این اتفاقاتی است که در سال‌های گذشته رخ داده است، اما به موازات این استراتژی‌ها، راهبرد مقاومت اسلامی چه در داخل فلسطین و چه در لبنان، رشد فراگیر و برجسته ای داشت و به همین دلیل، تمرکز بین المللی صهیونیست‌های غربی بر حذف این مقاومت است تا مانعی سر راه راهبردهای مذاکره و صلح نباشد..

مقاومتی که در سال ۲۰۰۰ موفق به آزادسازی اراضی لبنان و کسب پیروزی در سال ۲۰۰۶ شد، ماهیت معادلات و توازن بازدارندگی را به کلی دگرگون کرد و لذا به دلیل افزایش توان مقاومت و در نتیجه کاهش قدرت بازدارندگی رژیم صهیونیستی، این رژیم امروز نمی‌تواند جنگی را آغاز کند، زیرا به توانایی خود برای دستیابی به یک پیروزی اعتماد ندارد. بنابراین معادلات تغییر یافت و مقاومت به یک سد بازدارنده استراتژیک واقعی در مقابل این این رژیم موقت تبدیل شد..

در سال‌های بعد از سال ۲۰۰۰، مقاومت به برگزاری مانورهای نظامی ادامه داد تا اینکه بنا به دلایلی متوقف شد. سپس امسال شاهد برگزاری مجدد مانورهای نظامی از سوی مقاومت البته به صورت نمادین شدیم. این مانورها اولاً از نظر سیاسی چه اهمیتی دارد و نقش آنها در رویارویی با ارتش اشغالگر چیست؟

در راهبرد مقاومت اسلامی، پیروزی نتیجه گفتمانی است که مقاومت را بر مذاکره و استراتژی‌های سازمان ملل مقدم می‌دارد و به مردم متکی است. همچنین پیروزی مقاومت با تکیه بر پایگاه مستحکم جمهوری اسلامی ایران که به مقاومت ایمان دارد و از آن حمایت می‌کند، حاصل شده و این برخلاف راهبردهای قبلی است. به علاوه، عواملی چون ایمان به توانایی رویارویی با دشمن و کسب پیروزی، انجام وظیفه و تأمین تمامی شرایط عملیاتی، فنی و امنیتی و … در تغییر معادله و رسیدن به پیروزی نیز نقش داشتند.

مقاومت نه با زرادخانه نظامی و نه با لشگرهای عظیم سنجیده نمی‌شود، بلکه با معیارهای دیگری مانند مردمی بودن سنجیده می‌شود. نقش این پایگاه مردمی را در جنوب، بقاع و تمام لبنان که مقاومت یاری می‌رساند و هنوز هم یکی از دلایل پیروزی است، چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مقاومت در واقع بخشی از مردم است و من واقعاً فرقی بین مقاومت و مردم قائل نیستم، زیرا این مردم هستند که مقاومت را ایجاد کرده‌اند و نه هیچ چیز دیگری و بنابراین مردم همان مقاومت هستند و مقاومت همان مردم..

مردم جنوب لبنان مورد ظلم و تجاوز رژیم صهیونیستی قرار گرفته بودند، این رژیم هر روز مناطق جنوب لبنان را بمباران می‌کرد. به همین دلیل مردم نیاز به مقامت در برابر صهیونیست‌ها را احساس کردند و در این زمینه فداکاری و کمک‌های بزرگی به گروه‌های مقاومت کردند. لذا کسانی که می‌گویند مقاومت از مردم جداست، درک درستی از این موضوع ندارند و تمام دستاوردهایی که مقاومت کسب کرده، به دلیل حمایت‌های مردم مناطق مقاومت است.

روشنفکران عرب همواره از درگیری همه جانبه با رژیم اشغالگر صحبت کرده‌اند که تنها به رویارویی نظامی محدود نمی‌شود. به نظر شما، مقاومت اسلامی نقش خود را در این مواجهه به خوبی ایفا کرده است؟ آیا امروز این رویارویی به برکت فداکاری‌ها و پیروزی‌های رزمندگان مقاومت، آشکارتر نشده است؟

مقاومت با اقدام نظامی و میدانی آغاز شد و این امر به دلیل حضور دشمن در خاک لبنان ضروری بود و از این رو لازم بود که با دشمن وارد جنگ مستقیم شد، تا اخراج اشغالگران از خاک لبنان محقق شود. اما به تدریج مفاهیم فرهنگی نیز در این رویارویی ظاهر شدند، این مفاهیم گرچه در ابتدا مطرح نبودند، اما به دلیل ماهیت و گسترش رویارویی‌ها و بررسی روانی، رسانه‌ای و روش‌های سیاسی رژیم صهیونیستی، باعث شد تا مقاومت مفاهیم فرهنگی خود را تولید کند…

مثلاً وقتی می‌گوئیم «عصر شکست‌ها» یا «دوران پیروزی‌ها»، اینها مفاهیم فرهنگی هستند، به این معنا که این مفاهیم، دشمن را موجودی موقت و شکست خورده توصیف می‌کنند. لذا امروزه درگیری با رژیم صهیونیستی فقط نظامی نیست، بلکه ابعاد سیاسی، روانی و رسانه‌ای نیز دارد و کاربرد اصطلاحات «انتقام آزادگان» و «شمشیر قدس» از سوی مقاومت اسلامی در برابر اصطلاحات «انگور خشم» و … رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد که جنگ به حوزه‌های عقیدتی و فرهنگی نیز سرایت کرده است. بنابراین در نبرد امروز، علاوه بر آمادگی و توان نظامی، امنیتی و آموزشی، آمادگی فکری و فرهنگی نیز ضروری است..

وقتی از انقلاب‌های جهانی یا حتی انقلاب‌های تاریخی صحبت می‌کنیم، آن‌چه در ذهن‌مان می‌ماند، گروهی از نام‌ها و رهبران هستند که به نماد آن رویدادهای تاریخی تبدیل شدند. آیا مقاومت اسلامی توانست نمادهای خود را بسازد؟ تاریخ درباره این مرحله در تاریخ اعراب و مسلمانان، از چه چیزی صحبت خواهد کرد؟

مقاومت در طول چهار دهه که نیمی از تاریخ لبنان و نیمی از تاریخ جعلی رژیم صهیونیستی است، دستاوردهای بزرگی چون اخراج رژیم صهیونیستی از لبنان، ایجاد بازدارندگی و تولید گفتمان فرهنگی مقاومت و… داشته است..

این تجربه گرانبها، رهبران بزرگی را ایجاد نمود و اگر این رهبران در ارتش‌های غرب بودند، امروز با درجه ژنرال و ده‌ها مدال و نشان بر سینه، سر کار بودند، اما رهبران مقاومت از مردم هستند، در میدان نبرد قهرمانان بزرگ، متفکران، نظریه پردازان و برنامه ریزان استراتژیک محسوب می‌شوند، اما در زندگی خود، ساده و نزدیک به مردم هستند. این چیزی است که تاریخ دباره رهبران مقاومت، یاد خواهد کرد و با توجه به اهمیت این رهبران، امروز آمریکا در صدد تحریف چهره رهبر بزرگ «حاج عماد مغنیه» است، زیرا آمریکایی‌ها به اهمیت رهبران و اهمیت آنچه که تاریخ از آنها یاد خواهد کرد، آگاهند…

امروز کار اساسی، ثبت تاریخ واقعی رهبران مقاومت و تبدیل آن به مرجعی برای مطالعه دانشجویان، جوانان در ادبیات، در فیلم‌ها و … است. در تاریخ این درگیری رهبران برجسته ای وجود داشتند که ضمن شناخت نقاط ضعف دشمن، بر آن پیروز شده و سربلندی و عزت را برای مردم به ارمغان آوردند.


منبع: مهر

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا