تکلیف «پاسخ سخت» را روشن کنید
[ad_1]
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ زینب رجایی: مرد میانسالی از میان جمعیتی که مقابل پزشکی قانونی ایستاده بودند جلو میآید و میگوید: «برادرم سال ۶۵ در جنگ تحمیلی شهید شده. حالا هم پسر خواهرم شهید شده. ۳۹ ساله و تک پسر خانواده بود. ما غم به دل داریم. از جمهوری اسلامی توقع داریم فقط نگوید جواب میدهیم؛ جواب قاطعی به اینها بدهد. یک انفجار اینجا میشود یک انفجار آنجا. میخواهیم عکسالعمل نشان بدهند؛ به آمریکا، به اسرائیل. یک رژیم یک وجبی ملت هشتاد میلیونی ما را به خطر بیندازد؟ اگر جوابشان را ندهیم از این بدتر میشود. باید اینها را سر جای خودشان بنشانند. اینطور که نمیشود. یک مشت تروریست دارند ملت بیگناه ما را نابود میکنند. سردار ما را شهید کردند که دیگر مثل او را نخواهیم داشت. عاجزانه میخواهیم مسؤولان کاری انجام دهند. گناه این زن و بچه و پیر و جوان چه بود؟»
هفت روز از حادثه تروریستی کرمان میگذرد و امروز تعداد شهیدان این واقعه به ۹۴ نفر رسید. ترور برای این خاک حرف جدیدی نیست؛ ایران از ابتدای انقلاب اسلامی به واسطه جنون گروهکهای مخالف بارها شاهد اقدامات تروریستی بوده است. از همان سالهای اوایل دهه ۶۰ که مجاهدین خلق مردم عادی و مقامات سیاسی و رئیسجمهور را هدف قرار دادند گرفته تا سالها بعد که گروهک تروریستی جیشالعدل جنوبشرق کشور را جولانگاه خود کرده بود.
از همان سالهای ابتدایی بخش زیادی از تمرکز و تلاش جمهوری اسلامی برای برقراری امنیت بوده و آمار چشمگیر شهیدانی که نیروهای امنیتی و نظامی کشور در این راه دادهاند این موضوع را تأیید میکند؛ با همه اینها همجواری با کشورهای جنگزده و گروهکخیز باعث شده هنوز هم دیوار دفاعی کشور به اندازه کافی بلند نشده باشد.
جیشالعدل، پژاک، کومله و الاحوازیه هنوز ریشهکن نشده بودند که تفکری به نام «داعش» شکل گرفت؛ تفکری که از گوشه و کنار کشورهای اطراف سر برمیآورد و بخش زیادی از مبارزه با آن بر گردن ایران بود. همه این شرایط باعث شد کشور در سالهای اخیر نتواند ادعا کند با حمله تروریستی بیگانه شده و وقوع آنها را بعید و دور از ذهن میداند.
ساعاتی پیش بار دیگر پاسگاه راسک هدف حمله قرار گرفته و شاهد درگیری بوده که در آن یک ماموری نیروی انتظامی به شهادت رسیده است و این یعنی ششمین حمله تروریستی در مدت دو سال! سه حمله تروریستی در سالهای ۹۶ و ۹۷ به مرقد امام خمینی، رژه نظامی اهواز و عملیات انتحاری در زاهدان جان ۶۹ نفر از هموطنان ما را گرفت و بعد از آن ۵ حمله تروریستی در دو سال گذشته شرایط را از همیشه نگرانکنندهتر کرد؛ تیراندازی در حرم امام رضا (ع)، دو بار تیرباران زائران حرم شاهچراغ، حمله به پاسگاه راسک در سیستان و بلوچستان و انفجار دو عامل انتحاری در سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی در هفته اخیر باعث روی هم ۱۳۱ نفر در سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ به شهادت برسند.
همه اینها بدون در نظر گرفتن ترور چهرههای نامدار کشور در حوزه علمی، امنیتی و نظامی همچون محسن فخریزاده فیزیکدان هستهای است که در داخل کشور ترور شد؛ یا قاسم سلیمانی و سید رضی موسوی که خارج از کشور به شهادت رسیدند.
حالا در آخرین نسخه از این حملهها، ساعاتی پیش بار دیگر پاسگاه راسک هدف حمله قرار گرفته و شاهد درگیری بوده که در آن یک ماموری نیروی انتظامی به شهادت رسیده است و این یعنی ششمین حمله تروریستی در مدت دو سال!
گرچه مسؤولیت حادثه کرمان را داعش گردن گرفت اما یکی از نظریههای ابتدایی این بود که منشأ اتفاق کرمان اسرائیل است؛ نظریهپردازان این مثال را میزدند که گویی قاتل اصلی صهیونیسم بوده و داعش قتل را بر عهده گرفته است تا مجرم واقعی از پاسخ احتمالی جمهوری اسلامی در امان باشد. آنها بر این عقیده بودند که اسرائیل بعد از خسارات متعدد در جنگ با غزه روی به ترور آورده است و میخواهد از این روش به کشورهایی مثل ایران، لبنان، عراق و یمن که در کنار مقاومت ایستادهاند ضربه بزند.
مسؤولیت حمله امروز (چهارشنبه) به پاسگاه راسک را هم جیشالعدل بر عهده گرفته است؛ اما فارغ از اینکه چه دستها و چه رژیمهایی از این گروهکهای تروریستی حمایت میکنند و کار را برای آنها روی غلطک میاندازند، سوال این است که مسؤولیت این قبیل آسیبهای امنیتی داخل کشور را چه کسی بر عهده خواهد گرفت؟
چند وزیر و چند رئیس کل و چند مقام امنیتی و سیاسی در انجام وظایف خود کوتاهی کردهاند که تراکم اخبار ناامنی در لیست خبرها روز به روز بیشتر میشود. نمایندگان مجلس شورای اسلامی فارغ از آنکه خود را برای انتخاباتی پر حرف و حدیث آماده میکنند، غیر از پیام تسلیت برای بازماندگان و قرائت نطقی غرّا در خط و نشان کشیدن برای پاسخ سخت و انتقام چه کردهاند؟ کمیسیون امنیت ملی کجای مسیر تأمین امنیت ملی ایستاده است؟ چه سوالاتی درباره دلایل وقوع این حادثه پرسیده شده و چه کسانی به آن سوالات پاسخ دادهاند و کدام پاسخها قانع کننده بوده است و کدام مسؤولی که پاسخ قانع کنندهای نداشته مواخذه شده است؟
مردم اقتدار را درک میکنند؛ حتی اگر روی بیلبورد نرود
جمعه، روز تشییع شهیدان واقعه تروریستی در کرمان، زمانی که مردم در مصلی امام علی جمع شده بودند و میان اظهارات مقام نظامی شعار انتقام انتقام سر دادند؛ پاسخ شنیدند: «انتقام این شهدا قبل از شهادت گرفته شده بود.» درک این جمله گرچه چندان دور از ذهن نیست و از تفکر داعش تا رژیم صهیونیستی زخمهای بسیاری از جمهوری اسلامی خوردهاند و هرکدام انگیزههای کافی برای ضربه به این کشور و این مردم را دارند اما نمیتواند پاسخ قانعکنندهای برای خانوادههای داغدار باشد.
«پاسخ» و «انتقام» دو کلیدواژهای است که گرچه هویت آنها تا حدی دستمایه اتفاقات تلخ و ناگواری مثل هواپیمای اوکراینی شده است؛ اما هنوز در ذهن بخش قابل توجهی از جامعه ایرانی به عنوان یک مطالبه وجود دارد. بسیاری از خانوادههای شهیدان حادثه تروریستی کرمان وقتی نفسی برای حرف زدن پیدا میکردند درباره این انتقام حرف میزدند؛ اما نه جامعه و نه خانوادهها پاسخی درباره تصمیم حاکمیت دریافت نکردهاند.
به علت پنهان بودن برخی عملیاتها، اطلاعرسانی و در بوق و کرنا کردن اقدامات مقدور و معقول نیست، اما افکار عمومی جامعه را نمیتوان با این توجیه اقناع کرد. روزهای اخیر برخی ادعا کردهاند که منشأ برخی اتفاقات در منطقه، انتقام و پاسخ جمهوری اسلامی بوده است. برای مثال کشته شدن مسعود الرحمان که رهبر ارشد گروهک سپاه صحابه پاکستان بود توسط برخی گروهها به عنوان بخشی از انتقام ایران معرفی شد.
صحابه بزرگترین گروه تکفیری ضد شیعه در پاکستان است و گفته میشود با گروههای تکفیری و تروریستی مثل القاعده، طالبان پاکستان و داعش شاخه خراسان ارتباط داشته و در چهار دهه گذشته بیشترین نقش را در خشونتهای فرقهای و ضد شیعی در پاکستان و افغانستان داشته است.
این گروهها اینطور نوشتند که: «به نظر میرسد به فاصله کمی از حادثه تروریستی کرمان هم عوامل و دستهای آلوده به خون مردم کرمان دستگیر شدند و هم مغزهای آلوده به مجازات میرسند!».
کشته شدن فرمانده ارشد داعش در عراق و همچنین حذف مقام اسرائیلی که مسؤول میز ایران در موساد بوده نیز از جمله مواردی است که به صورت غیررسمی به عنوان پاسخ ایران معرفی شده است؛ اما به نظر میرسید همین غیررسمی بودن و عدم پاسخ به افکار عمومی و خانوادههای مصیبتدیده باعث شده تا نوعی خلأ در باور جامعه نسبت به قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایجاد شود.
همه اینها در حالی است که صاحبنظران و کارشناسان منطقه اعلام کردهاند این موارد هیچ ربطی به ایران نداشته و کار سیستم امنیتی داخلی خودشان بوده است و جمهوری اسلامی اگر میخواهد گامی برای انتقام سخت بردارد، باید خودش اقدام کند. البته روشن است که به علت پنهان بودن برخی عملیاتها، اطلاعرسانی و در بوق و کرنا کردن اقدامات مقدور و معقول نیست، اما افکار عمومی جامعه را نمیتوان با این توجیه اقناع کرد و هر اقدام و اتفاقی در منطقه را به «انتقام» ربط داد. مردم به این بلوغ رسیدهاند که «اقتدار» و «امنیت» و «بازدارندگی» را درک کنند؛ حتی اگر روی بیلبوردها نرود و تیتر اخبار را پر نکند.
چه کسی فریاد خواست؟
بچه حزباللهی را انداختهاید گوشه رینگ، نه جواب میدهید، نه اقدام به موقع میکنید. فقط فریاد! چه کسی فریاد خواست سالگرد شهادت حاج قاسم ویدئویی از حجتالاسلام غلامرضا قاسمیان منتشر شد که گفته بود: «ماجرای هواپیمای اوکراینی تقاص عملیات فیک (قلابی) عینالاسد بوده است. وقتی آن کاری که باید بکنید را نمیکنید خدا هم تو کاسه شما میگذارد. نمیدانید سیلیای که میزنید چه ضربدستی دارد، چه کسانی و چه اتاقفکرهایی را به وحشت میاندازد؛ اما سیلی که میزنید را محکم بزنید. جوری نوازش نکنید که همه بفهمند و هیچکس هم نمیفهمد که انتقام سختی نبوده و همه مسؤولان هم میگویند (پاسخ سخت) نبود.»
قاسمیان سپس به آیه ۱۴ سوره توبه از قرآن کریم اشاره کرد که در آن آمده است: «شما با آن کافران به قتال و کارزار برخیزید تا خدا آنان را به دست شما عذاب کند و خوار گرداند و شما را بر آنها منصور و غالب کند و دلهای (پر درد و غم) گروهی اهل ایمان را (به فتح و ظفر بر کافران) شفا بخشد.» او ادامه داد: «باید طوری زد که جگر مؤمنان خنک شود وگرنه غمباد میکند و (مؤمن) دیگر سرمایه اجتماعی شما و نظام نخواهد بود. اینها جای ترس دارد. آن (مؤمن) کار دیگری میکند که معلوم نیست کار درستی باشد. بچه حزباللهی را انداختهاید گوشه رینگ، نه جواب میدهید، نه اقدام به موقع میکنید. فقط فریاد! چه کسی فریاد خواست؟»
اظهارات قاسمیان گرچه در این مدت با انتقاداتی همراه بوده اما به نظر میرسد او صدای بخشی از جامعه را به گوش میرساند که چند سالی است در انتظار تعیین تکلیف درباره ادعای انتقام هستند و بین اخبار شبانهروز چشم میچرخانند تا ببینند و بدانند خون ریحانه سلطانینژاد، دختر کاپشن صورتی با گوشوارههای قلب، ۹۳ شهید حادثه کرمان و دهها شهید دیگر که بیگناه و معصوم در سالهای اخیر کشته شدهاند بر زمین نمانده است.
دستگیری عوامل همدستی در اجرای عملیات ترور اولین و ابتداییترین کار ممکن است؛ گام اصلی پاسخگویی مسؤولانی است که برای آسیبهای امنیتی چارهای نمیاندیشند و البته شفافسازی درباره تصمیم جمهوری اسلامی در مسأله «پاسخ به دشمنان».
[ad_2]
منبع: مهر