ایران و جهان

شهیدی که صدابردار خواننده قبل از انقلاب بود/ مارادونا در جبهه!

رضا مهرانفر کارگردان مجموعه مستند «یکی بود یکی نبود» همزمان با آغاز پخش این مجموعه از تلویزیون، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره آن توضیح داد: ما مجموعه‌ای ۲۰ قسمتی را تولید کرده‌ایم که ایده اولیه‌اش برپایه این طرح بود که از زاویه‌ای متفاوت به آدم‌هایی بپردازیم که درگیر جنگ شدند. به همین دلیل برای هر قسمت سراغ شخصیت‌هایی رفتیم که می‌توانستند جزو آدم‌های معمولی جامعه محسوب شوند و صرفاً به دلیل یک اتفاق، اثرگذاری بیشتری برای اطرافیان خود پیدا کرده‌اند. این آدم‌ها در زندگی عادی خود شاید حتی فکرش را هم نمی‌کردند که روزی به جنگ بروند اما به‌واسطه یک تلنگر وارد این مسیر شدند.

وی درباره فرآیند یافتن سوژه‌ها گفت: ما برای این منظور سراغ خانواده این کاراکترهای خاص و دوستان و نزدیکانشان رفتیم و خط اصلی هر قسمت را روایت همین اطرافیان درباره شخصیت اصلی شکل می‌دهد. تمام افرادی که احساس می‌کردیم می‌توانستند ارتباطی با این شخصیت‌ها داشته باشند را پیدا می‌کردیم و می‌خواستیم بدانیم آیا بعد از این همه سال هنوز تأثیرگذاری‌های این افراد بر نزدیکان‌شان باقی مانده است یا خیر. واقعیتی هم که با آن مواجه شدیم، این بود که واقعاً این تأثیرگذاری با وجود گذشت زمان هنوز کم‌رنگ نشده است.

مهرانفر با اشاره به برخی از سوژه‌هایی که در این مجموعه به آن‌ها پرداخته شده است، ادامه داد: یکی از آن‌ها کاپیتان تیم ملی فوتبال جوانان بود و دیگری یک صیاد در جنوب کشور بود. در میان آن‌ها کشاورز و دانشجو داشتیم. حتی شخصیتی داشتیم که در روستا دامپروری می‌کرده است. این آدم‌ها همگی آدم‌هایی معمولی بودند و تلاش ما هم این بود سراغ زوایای پنهان زندگی افرادی برویم که آدم‌های کاملاً عادی در زندگی‌شان بوده‌اند.

او که خودش را مارادونا می‌دانست

وی افزود: خودم همواره به این سوال فکر می‌کردم که اگر این آدم‌ها امروز زنده بودند چه جایگاهی داشتند، شاید امروز کاپیتان تیم ملی فوتبال ما بودند و شاید یک نقاش مطرح شده بودند. در عین حال فکر می‌کنم هیچیک از آن‌ها امروز در رده‌های بالای سیاسی حضور نداشتند! براساس شناختی که از روایت‌ها درباره این آدم‌ها پیدا کرده‌ام، می‌دانم که آن‌ها به‌رغم توانایی‌های‌شان، چنین علاقه‌ای نداشتند.

این مستندساز ادامه داد: شهید مهدی مجد رضایی، فوتبالیستی بود که تا رده‌های حرفه‌ای بالا رفت و در تیم جوانان ۱۵ گل ملی داشت. همواره خودش را با مارادونا مقایسه می‌کرد و حتی به تیم پرسپولیس هم دعوت شده بود اما درست در مرحله ایده‌آلی که آرزویش را داشت، یعنی زمانی که به پرسپولیس دعوت شد، همه چیز را رها کرد و رفت به جبهه. آدم‌ها روایت‌های متفاوتی از این شهید دارند که در این مستند می‌بینید. یکی ظاهر او را واقعاً شبیه مارادونا توصیف می‌کند و برخی دیگر از اهداف او می‌گویند.

صدابردار خواننده قبل از انقلاب که به جبهه رفت

وی افزود: در این مجموعه به حمید شاه‌حسینی هم پرداخته‌ایم که باوجود سن و سال کم، از فرماندهان رده‌بالا شده بود. در عین حال منش فرماندهی و بزرگی کردن برای دیگران نداشت. درباره او مطرح می‌شود که قطعاً اگر امروز بود، یکی از افراد ویژه و خاص جامعه بود. شخصیت دیگری را هم در این مستند داریم که به‌عنوان عکاس در جنگ حضور داشت و شهید شد اما تا پیش از آن در عرصه صدا فعالیت می‌کرد و به‌گفته برخی دوستانش حتی صدابرداری یکی از خوانندگان قبل از انقلاب هم بوده است. همه سوژه‌های ما در این مستند، کاملاً برخاسته از دل جامعه زمان خود بودند و هیچکدام آدم‌های عجیب و غریب نبوده‌اند.

این مستندساز درباره وضع مالی برخی از شخصیت‌هایی که در این مستند سراغ روایت زندگی‌شان رفته است، گفت: برخی از آن‌ها خانواده‌هایی بسیار برخوردار داشتند. پدر یکی از آن‌ها خانه‌ای داشت که امروز همان خانه تبدیل به چند محله در منطقه پونک تهران شده است! ما حتی رزمنده‌هایی در جنگ از بالای شهر تهران داشتیم. تلاش کردیم از همه طیف‌های جامعه نماینده‌ای در روایت قسمت‌های مختلف این مستند داشته باشیم.

مهرانفر در پاسخ به اینکه آیا فرآیند سوژه‌یابی برای این مستند به‌صورت گروهی صورت گرفته یا انفرادی، توضیح داد: در این روند خیلی‌ها به ما کمک کردند اما من و چند نفر از دوستان، نقش تصمیم‌گیرنده اصلی را داشتیم. رسیدن به این روند هم بسیار زمان‌بر بود. بررسی سوژه‌ها و داستان‌های مرتبط با آدم‌های مختلف بسیار سخت بود و در هر مرحله هم المان‌های مختلفی را در نظر می‌گرفتیم تا به معیارهای موردنظر خود برسیم.

از اشاره‌های مستقیم پرهیز کردیم تا مخاطب همراه شود

وی درباره ساختار روایی مستند هم توضیح داد: تلاش داشتیم هر داستان را به‌گونه‌ای روایت کنیم تا مخاطب هیچ قضاوت و پیش‌داوری درباره کاراکتر اصلی نداشته باشد. به همین دلیل از اشارات مستقیم پرهیز کردم و سعی‌ام این بود که مخاطب را با خودم همراه کنم. به همین دلیل هم پیدا کردن سوژه‌ها برای چنین مستندی اصلاً ساده نبود. دوستانی در برخی نهادها و سازمان‌ها به ما کمک می‌کردند اما اینگونه نبود که نهاد یا سازمانی مستقیم پای کار این مستند باشد. بیشتر از طریق ارتباطات شخصی و مشورت با دوستان به این ترکیب سوژه‌ها رسیدیم.

کارگردان «یکی بود یکی نبود» درباره بازه زمانی صرف شده برای این مستند هم گفت: دغدغه اولیه‌ام برای ساخت این مستند مربوط به سال‌ها قبول بود. اواخر سال ۱۴۰۰ بود که ما طرح این مستند را به شبکه یک دادیم و ۱۴۰۱ قرارداد منعقد شد و تولید را شروع می‌کردیم. آخرین قسمت‌های این مستند را هم همین مردادماه امسال ضبط کردیم. به دلیل فرآیند زمان‌بر پژوهش، روند تولید کندی داشتیم.

این مستندساز درباره میزان استفاده از تصاویر آرشیوی و یا بهره‌گیری از صحنه‌های بازسازی شده در این مجموعه هم توضیح داد: آرشیو ما بیشتر تصاویر و عکس‌های باقی مانده از این افراد بود. ما شهیدی داشتیم که نویسنده بوده و از طریق دوستانش توانستیم مجله‌ای که در آن سال‌ها داستان‌هایش در آن منتشر می‌شد را به دست بیاوریم. به این معنا برای به دست آوردن برخی سندهای آرشیوی بسیار جستجو کردیم. در حدی که می‌توانستیم از تصاویر آرشیوی استفاده کرده‌ایم.

مهرانفر درباره مسائل فنی مانند تدوین و موسیقی این مجموعه هم گفت: تلاش کردیم تدوین این مستند بسیار روایت‌گونه اما غیرخطی باشد. در مواردی روایت‌های مختلف را به‌صورت موازی پیش برده‌ایم و به همین دلیل تدوین غیرخطی داشتیم. درباره موسیقی هم ابتدا از ترک‌های انتخابی استفاده کردیم اما وقتی قسمت اول را دیدم، احساس کردیم که واقعاً نیاز به ساخت موسیقی داریم و به همین دلیل آهنگساز به گروه اضافه شد.


منبع: مهر

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا