ایران و جهان

فارس از آشفته بازار اوقات فراغت تابستان گزارش می‌دهد از حال ناخوش «سامی عقرب و ایجی» تا برنامه‌های «دهان پُرکن» آموزش و پرورش!+تصاویر

خبرگزاری فارس _محمد تاجیک: «فراغت»، در لغت به معنای آسودگی و آسایش است و اوقات فراغت، در مقابل اشتغال و درگیری‌های روزمره که همراه با خستگی است، قرار دارد.

رفع خستگی، تفریح و سرگرمی، ایجاد امکان برای بالابردن سطح معلومات، مشارکت اجتماعی و پرورش استعدادها، از جمله اهداف تهیه و برنامه‌ریزی مشخص اوقات فراغت است، اما نکته بسیار مهم در برنامه‌ریزی برای اوقات فراغت به ویژه دانش‌آموزان، توجه به این نکته است که اوقات فراغت به معنی پر کردن «ساعت خالی» نیست؛ بلکه به معنی غنی کردن و استفاده از اوقاتی است که در آن از محدوده وظایف و کارهای متداول روزمره خارج می‌شویم و به نوعی درصدد باز آفرینی توانایی جسمی و روحی خود و توانمند کردن دانش و آگاهی‌های علمی هستیم که ما را در طی کردن مسیر زندگی در ابعاد مختلف رهنمون می‌کند.

چند روزی از آغاز فصل تابستان می‌گذرد و میلیون‌ها دانش‌آموز پس از فارغ شدن از کلاس درس و آموزش رسمی در مدارس، سه ماهه تابستان را به گذران اوقات فراغت و تعطیلات می‌پردازند.

گذران اوقات فراغت نوجوانان و جوانان به شیوه صحیح و مطلوب، به دغدغه‌ میلیون‌ها خانواده در کشور مبدل شده است. 

*دغدغه‌های نوجوان و جوان چیست؟

دوران نوجوانی و جوانی اقتضائات و تمنّیات خاص خود را دارد و شور و شوق بی‌حد و اندازه، نشاط و جنب و جوش، کنجکاوی به دانستن و آگاهی بی‌حد و حصر، آن هم در عصر ارتباطات و پیوستگی‌های بی مانع و تقابل فرهنگ‌های متفاوت، جملگی حکایت از تضارب فرهنگ‌ها مختلف و تأثیر پذیری از یکدیگر است. دیگر دانستن حد و مرزی ندارد و محدودیت و معذوریتی برای خود قائل نیست.

از این‌ رو، گذران اوقات فراغت میلیون‌ها نوجوان و جوان جامعه نیازمند دقیق‌ترین و جزیی‌ترین برنامه‌ها متناسب با سن، علائق، فرهنگ‌ها و  اعتقاد و خارج از هرگونه نگاه سلیقه‌ای،جناحی و فردی است.

نوجوان و جوانان امروز، سخت به دنبال دانستن حقیقت و تشنه احساس اعتماد، بین خود و دیگر افراد جامعه است. دوست دارد دیده  شده و حرف‌هایش شنیده شود، او تشنه محبت و جلب نظر از سوی دیگران است و در این مسیر، گاه، آگاهانه و زمانی از روی جهالت به بیراهه می رود.

او، متعلق به عصر ارتباطات است و عاشق درک و تأیید شدن؛ خواهان احترام و عاشق مورد اعتماد قرار گرفتن از سوی والدین و همه کسانی است که حق بزرگتری و سروری بر او، برای خود قائل هستند، در نتیجه؛ به دنبال میدانی برای بروز توانایی‌ها و شایستگی‌های خود است و اوقات فراغت زمان و محمل خوبی برای ظهور ساختن این توانایی‌هاست.

در پر کردن اوقات فراغت نوجوانان و جوانان، خاصه دانش‌آموزان، دستگاه‌های مختلفی مانند وزارتخانه‌های آموزش و پرورش، ورزش و جوانان، فرهنگ و ارشاد اسلامی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، هلال احمر، سازمان تبلیغات اسلامی، کانون‌های فرهنگی و تربیتی مساجد، شهرداری‌ها، سازمان بسیج مستضعفین، صدا و سیما و… وظیفه و نقش دارند و هر یک، بنا بر اختیارات و امکانات خود، سعی در غنی سازی این اوقات دارند.

موضوع مهم این است که اگر در گذشته شاخص اصلی اوقات فراغت دانش‌آموزان در فصل تابستان مشغول شدن به کسب و کار موقت و محدود به سه ماهه تعطیلات تابستان بود و به عنوان امری پسندیده و ممدوح بین خانواده‌ها قلمداد می‌شد، امروزه این نوع نگاه کمی تقلیل یافته و علی رغم وجود چنین نگرشی در بعضی از خانواده‌ها، اقبال و رغبت اکثر خانواده‌ها به سمت حضور فرزندان خود در کلاس‌های مختلف آموزش و ورزشی است و فراگیری مهارت و کار آفرینی در جایگاه دوم قرار دارد.

*رسوخ چشم و هم چشمی به قامت اوقات فراغت نوجوانان و جوانان 

نکته قابل توجهی که در این میان وجود دارد، این است که نوع نگاه خانواده‌ها به موضوع اوقات فراغت در برخی از موارد، در قالب چشم و همچشمی‌های دامنگیر سطوح مختلف زندگی دیده شده است.

به عبارت بهتر؛ در بعضی از خانواده‌ها علاقه و میل دانش‌آموز تعیین کننده نوع فعالیت در تعطیلات تابستان نیست؛ بلکه نوع نگاه کلیشه‌ای و تقلیدی بعضی از خانواده‌هاست که تعیین کننده این فعالیت‌ها و سپری کردن اوقات فراغت و تعطیلات تابستان فرزندان است و به بازده آموزش‌های ارایه شده به نحو مطلوب توجه نمی‌شود و فرزندان خانواده‌ها از آغاز صبح، همچون خودرویی که باید از ایستگاه‌های روزانه به نوبت عبور کرده و در هر ایستگاهی مسافری سوار کند، مطالبی را بر ذهن خود حمل کرده و طی طریق کنند؛ بی آنکه اندکی در آموزه‌ دریافتی خود تأمل کرده و با شناخت عمیق، با آنها برخورد کنند. 

 البته؛ یکی از مبادی مؤثر در غنی‌سازی اوقات فراغت دانش‌آموزان رسانه‌های دیداری و شنیداری به ویژه تلویزیون است که با توجه به نقش‌های رسانه‌ای خود مانند کارکرد آموزشی، اطلاع رسانی و تفریحی و سرگرمی بسیار تأثیر گذار است؛ البته نمی‌توان نقش فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی را به عنوان رسانه‌های نوظهور از نظر دور داشت و کتمان کرد.

*برنامه‌ریزی برای اوقات فراغت دانش‌آموزان میدان تسلط و به بند کشیدن دانش‌آموزان نیست

با عنایت به این موارد ذکر شده، باید بدانیم و توجه کنیم، اگر طرح‌ریزی برنامه برای اوقات فراغت نوجوانان و جوانان از جهتی زیر سلطه و عقیده افراد دیگری غیر از آنها باشد و حالت دیکته شده و دستوری داشته باشد، نه تنها نفعی عاید مخاطبان نمی‌شود بلکه فراغت نبوده و نوعی در بند کشیدن است؛ چرا که این موضوع خارج از تأکید و دستورات رایج است و متناسب با علائق هر فرد، با توجه به سن و خصوصیات شخصیتی در افراد مختلف متفاوت است.

به طوری که برنامه‌های یاد شده، در حالت نخست تفریحی بوده و نقش بازتوانی جسمی و روحی داشته باشد؛ البته این امور می‌تواند مهارت آموزی و کسب دانش را نیز به دنبال خود داشته باشد.

در خصوص فراگیری مهارت‌ها و دانش‌های مختلف از جمله آموختن زبان‌های خارجی همواره خانواده‌ها دچار نوعی افراط و تفریط شده‌اند؛ به طوری که در برنامه‌ریزی و گسیل داشتن فرزندان خود به کلاس‌های آموزشی مانند زبان‌های خارجی نگاه افراط گونه و خارج از توان دانش‌آموزان دیده می‌شود.

 شیب تند روی آوردن به سمت آموزشگاه‌های مختلف به خصوص در فصل تابستان و بازار بعضاً مکاره و سودجوی برخی از این آموزشگاه‌ها، بی توجه به کیفیت آموزش سبب‌ساز بی انگیزگی و دور شدن دانش‌آموزان از این نوع آموزش‌ها شده است.

*مؤلفه‌های مؤثر در بهینه سازی اوقات فراغت چیست؟

در تحلیل صحیح عوامل مؤثر در بهینه سازی اوقات فراغت دانش‌آموزان، علل مختلفی دخیل هستند؛ از جمله: «طراحی و چیدمان مناسب برنامه‌های فرهنگی و ورزشی متناسب با سنین و علائق دانش‌آموزان»،«تهیه امکانات مطلوب»،«انتخاب زمان و فضای مناسب»،«به کارگیری مربیان و اساتید رشته‌های مختلف»،«بکارگیری روش‌های اجرای برنامه‌ها» و «میزان دریافتی شهریه از متقاضیان استفاده از این تسهیلات»، نقش تعیین کننده‌ای در اقبال و یا روی گرداندن نوجوانان و جوانان جامعه دارند.  

*یک چهارم مدارس کشور، پایگاه تابستانی است

در این میان، معاونت پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش هر ساله برنامه‌های مختلف و متنوعی برای گذراندن این ایام نسبتاً طولانی تدارک می‌بیند که از جمله آن، ایجاد پایگاه‌های اوقات فراغت تابستان در مدارس منتخب است؛ به شکلی که در تابستان سال جاری ۲۵ هزار پایگاه تابستانی در حدود یک چهارم مدارس کشور کار ساماندهی ایام تعطیلات تابستانی دانش‌آموزان را بر عهده دارند و در کنار این مدارس، کانون‌های فرهنگی و تربیتی و مجموعه‌های ورزشی وابسته به آموزش و پرورش نیز نقش دارند.

آموزش و پرورش برای پایگاه‌های تابستانی خود در مدارس کلاس‌های مختلف فرهنگی و ورزشی متنوعی در نظر گرفته است و در قبال ارائه خدمات یاد شده، مبالغی به عنوان شهریه از خانواده‌ها دریافت می‌کند.

* شکاف زیاد بین کیفیت پایگاه‌های تابستانی در مدارس

البته در چگونگی ارائه خدمات و امکانات فرهنگی و ورزشی در پایگاه‌های تابستانی آنچه به خوبی مشهود و ملموس است، تفاوت و کیفیت و کمیت این تسهیلات است، به طوری که مناطق محروم در مقایسه با مناطق برخوردار تفاوت فاحش کمی و کیفی مشاهده می‌شود و پرداخت شهریه نیز از مهمترین دغدغه‌های خانواده‌هاست، به خصوص خانواده‌هایی که چند فرزند محصل دارند، در پرداخت شهریه کلاس‌ها در تنگنا قرار دارند و برخی عطای بهره‌مندی از کلاس‌ها را به لقایش می‌بخشند.

در مقابل آموزش و پرورش نیز از کمبود اعتبارات و منابع کافی و لازم گلایه‌مند است و دریافت‌ها را امری برای جبران بخشی از هزینه‌ خدمات ارائه شده می‌داند.

***روایت واقعی از اوضاع نابسامان اوقات فراغت دانش‌آموزان 

در عصر یک روز گرم تابستان، عازم یکی از مناطق جنوبی تهران می‌شوم تا پای درد دل نوجوانان و جوانان در ایام تعطیلات تابستان بنشینم.

مقصد، یکی از محله‌های شلوغ جنوب تهران در منطقه ۱۷ است. حوالی ۳ عصر پای در پارک بهاران در مجاورت میدان بهاران می‌گذارم. تعدادی نوجوان و جوان در پارک پرسه می‌زنند.

دو نوجوان دبیرستانی، اولین کسانی بودند که نظرم را به خود جلب کردند، به سمت‌شان رفتم و نگاه متعجبانه‌شان حکایت از کنجکاوی برای اینکه بدانند من کیستم داشت.

خودم را معرفی کردم. از آنها خواهش کردم فضایی برای نشستن در کنارشان به من بدهند.

وقتی که مطمئن شدند که واقعاً قصد شنیدن حرف‌ها‌ی‌شان را دارم، برای صحبت کردن روی خوش نشان دادند.

 

* علیرضا حیدری جوان ۱۸ ساله، با جثه لاغر و کشیده‌اش و در حالی که محاسن کمی بر چهره‌ دارد در پاسخ به سؤالم در خصوص اوقات فراغت می‌گوید: اوقات فراغت یک دوره زمانی است که می‌توان هم با برنامه آن را گذراند و همه بدون برنامه سپری کرد.

وی می‌افزاید: این دوران می‌تواند بهترین زمان دانش‌آموزان باشد و بستگی به هدفی دارد که ما در زندگی داریم.

او که نگاهش کمی دور از فضای گفت‌وگوی‌مان است به فضای مجازی اشاره می‌کند و یادآور می‌شود: در گذشته، فضای مجازی وجود نداشت؛ بلکه دانش‌آموزان دنبال یاد گرفتن کار و حرفه‌ای در تابستان بودند. صله رحم و دیدار و بازدیدها بیشتر بود و به دنبال آن، محبت بین افراد بیشتر بود.

این نوجوان اضافه می‌کند: فضای مجازی حسن تنهایی بین افراد به ویژه جوانان ایجاد کرده است، صحبت‌ها کم شده و ذهن دانش‌آموزان در کنترل فضای مجازی است.

حیدری به اقدامات آموزش و پرورش برای اوقات فراغت دانش‌آموزان اشاره می‌کند و بیان می‌دارد: کارهای حساب شده‌ای انجام نمی‌شود؛ برای نمونه اگر اردویی برگزار می‌شود، کنترل خوبی بر رفتار و کردار دانش‌آموزان صورت نمی‌گیرد و همین اردو، باعث بعضاً دوستی‌های نامناسب بعدی شده و به نظرم بار منفی آن بیشتر از بار مثبت است.

این نوجوان دبیرستانی در حالی که نگاهش به دیگر هم‌سن و سالان خود در گوشه دیگر پارک است، می‌گوید: من در مؤسسه‌ای فرهنگی و یک کانون فعالیت می‌کنم که نام آن رهروان ولایت و در منطقه ۱۷ است.

*برخورد خوب مسئولان کانون مسیر زندگیم را تغییر داد

وی به روند جذب شدنش در این کانون فرهنگی اشاره کرده و می‌افزاید: سال ۸۸ وقتی جذب این کانون شدم، دانش‌آموز شلوغی بودم و ابتدا میانه خوشی با بسیج نداشتم، اما از فضایی که این کانون داشت خوشم آمد و جذب آن شدم؛ به خاطر همین برخوردهای خوب به هیأت رفتم و بعد از یک سال مسیر زندگیم تغییر کرد و حالا خودم نوجوانان را جذب این کانون فرهنگی می‌کنم.

حیدری تأکید می‌کند: معتقدم اگر دل انسان با کاری باشد، حتماً دنبال آن کار می‌رود اما امروز دل نوجوانان ما محل کارهای اشتباهی شده است.

وی با انتقاد از دولت در خصوص عدم حمایت از فعالیت‌های فرهنگی نوجوانان و جوانان یادآور می‌‌شود: تأثیرگذارترین فرد رفیق آدم است؛ حتی پدر و مادر نیز نمی‌توانند آنقدر تأثیرگذار باشند؛ چرا که خیلی از رازهای شخصی را می‌توان به رفیق‌مان گفت، اما به پدر و مادر نمی‌شود هر حرفی را در میان گذاشت.

این نوجوان با تأکید بر اثر منفی رفیق ناباب برای دانش‌آموزان، خاطرنشان می‌کند: باید با دانش‌آموز رفیق شد؛ ضمن اینکه امروز می‌توانم بگویم متأسفانه بعضی از افراد فکر می‌کنند اگر دنبال ارتباط و دوستی با جنس مخالف نباشیم، فردی عقب مانده هستیم و باعث سرافکندگی می‌شود.

در گرماگرم این گفت‌وگو و در حالی که تابش خورشید در عصر یک روز تابستانی صورت‌مان را نوازش می‌دهد و باید هر چند لحظه برای در امان ماندن این تابش خود را در زیر سایه درختان مخفی کنیم، رضا غلام پور، دانش‌آموز پایه دهمی که در کنارمان نشسته است، وارد بحث می‌شود و می‌گوید: ارتباط و دوستی با جنس مخالف برای جلب محبت است؛ مجتبی که کمبودش در بعضی از نوجوانان حس می‌شود.

وی می‌افزاید: شاید دانش‌آموزی با پدرش رابطه خوبی داشته باشد، اما این ارتباط را با مادرش نداشته باشد؛ در نتیجه به دنبال این است که این کمبود را با یک دوست جنس مخالف جبران کند.

از غلام‌پور می‌خواهم از اوقات فراغت و اهمیت آن برای‌مان بگوید که کمی فکر می‌کند و یادآور می‌شود: اوقات فراغت زمان خالی است که باید آن را پرکنیم؛ حالا یا با موارد مثبت و مفید یا منفی؛ البته آموزش و پرورش باید زمان‌ها را با برنامه‌های مفید پر کند.

این نوجوان با انتقاد از عدم نظارت صحیح بر پایگاه‌های تابستانی آموزش و پرورش، متذکر می‌شود: اگر به کانون‌های فرهنگی و دینی توجه بیشتری شود، به دلیل اینکه در آنجا رفاقت و محبت بیشتری وجود دارد، بهتر است. 

وی ابراز می‌دارد: به عنوان یک نوجوان ۱۶ ساله از مسئولان درخواست می‌کنم برای کارهای فرهنگی وقت بگذارند تا ما نوجوانان و جوانان اوقات فراغت را بهتر بگذرانیم.

حالا توجه‌ام به گوشه دیگر پارک جلب می‌شود؛ جایی که چند نوجوان در حال بگو و مگو و سر و صدای زیاد هستند.

از دو دانش‌آموز جدا می‌شوم و به سمت محفل دانش‌آموزانی که در جلوی استخر سر پوشیده تجمع کرده‌اند می‌روم.

ابتدا وقتی من را می‌بینند متفرق می‌شوند و فکر می‌کنند حتماً مأمور هستم و برای تجسس قصد ارتباط با آنها را دارم، اما هنگامی که با توضیحاتم روبه‌رو شده و متوجه می‌شوند مأمور نیستم و تنها برای شنیدن و گزارش‌نویسی به میان‌شان رفته‌ام، اطمینان می‌کنند و با هم شروع به صحبت می‌کنیم

* ۳ پرونده خلاف در پاسگاه دارم

 


تصویر دانش‌آموزان بزهکار

«ع_ج» ،معروف به (سامی عقرب)، که دانش‌آموز  پایه پیش دانشگاهی است ، با همان شور و شیطنت‌های زیادش شروع به صحبت می‌کند. او که جنبش و جوش عجیبی دارد، خیلی سریع به گفتن رزومه سیاهش اشاره می‌کند و یادآور می‌شود: ۳ پرونده خلاف در پاسگاه دارم.

این نوجوان به شهرت سامی عقرب بودنش اشاره می‌کند و می‌افزاید: بچه‌ها و مردم به دلیل اینکه من یکسره به مردم یک جوری نیش و حرف ناربط می‌زنم این صفت را به من دادند.

سامی عقرب دوستانش را خطاب می‌کند و از آنها می‌خواهد حرف بزنند.

در همین لحظه، «م_ف»، معروف به (اف‌دی) وارد صحبت می‌شود و اظهار می‌دارد: دانش‌آموز سال سوم ریاضی هستم.

از او در خصوص گذران اوقات فراغت می‌پرسم که با خنده و از سر تمسخر می‌گوید: خب باید اوقات فراغت خوبی داشته باشیم، اما الان اوقاتمان خوب پر نمی‌شود و به بطالت می‌‌گذرد.

او به وضع بدِ کار اشاره می‌کند و می‌افزاید: پدرم یک راننده است و من هم به دلیل بیکاری، یکسره تو پارک هستم و با دوستان سرگرم تفریح هستیم.

«الف_ه»،نفر سوم گفت‌وگوی عصرگاهی‌مان است و می‌گوید: همیشه مأموران در این پارک و اطراف آن ما را تعقیب می‌کنند؛ البته وقتی تفریح و جای مناسبی نباشد، ما نوجوانان و جوانان دنبال کار خلاف می‌رویم.

*مشروب، سیگار و مواد مخدر مصرف می‌کنیم

او که نیم‌‌نگاهی به دوستانش دارد، خاطرنشان می‌کند؛ ما سیگار، انواع مواد مخدر مانند حشیش و (بنزای) که ماده‌ای شبیه به شیشه است و مشروب مصرف می‌کنیم.

*۱۰ تا ۳۰ هزار تومان هزینه برای تهیه حشیش و گُل

از او می‌خواهم از هزینه‌های تهیه این مواد برایم بگوید و اینکه چطور می‌تواند پول آن را تأمین کند که با حالتی خاص می‌افزاید: برای تهیه ۳ گرم حشیش ۱۰ هزار تومان و برای به دست آوردن ماده مخدر «گل» باید ۳۰ هزار تومان بدهیم تا بتوانیم با بچه‌ها یک دورهمی خوب داشته باشیم.

در این هنگام و در حالی که از گفته‌های این نوجوانان شوکه شده بودم، با صحبت‌های یکی دیگر از نوجوانان روبه‌رو می‌شوم که از گفتن نامش خودداری می‌کند و ادامه می‌دهد: پدرم یک خیاط است و همیشه به من می‌گوید «هر کاری می‌کنی، دنبال مواد مخدر نرو!»

* ماهی ۱۰۰هزار تومان هزینه سیگارم می‌شود

از او می‌پرسم ماهانه چقدر پول سیگار می‌دهی و از کجا پول را تأمین می‌کنی؟

پُکی به سیگارش می‌زدند و یادآور می‌شود: ماهی ۱۰۰ هزار نفر پول سیگارم می‌شود که از پدرم می‌گیرم؛ ضمن اینکه مواد مخدر صنعتی و مشروب را نیز با بچه‌ها تهیه می‌کنیم.

حالا دیگر آنقدر مشغول حرف‌های نگران کننده و آزاردهنده این نوجوانان شده‌ام که گرمای رنج‌آور تابستان را فراموش کرده‌ام.

این نوجوان که مدل مویی خاص دارد و گاهی لبخندی از سر تمسخر می‌زند، تصریح می‌کند: بنویس! به خاطر محدودیت‌هاست که دانش‌آموز ۱۲،۱۳ ساله نیز به کراک و سیگار و… روی می‌آورد؛ به دلیل اینکه هرکاری می‌کنیم باید منتظر باشیم یک مأمور هوای ما را دارد. 

او خاطرنشان می‌کند: روزی یک بسته سیگار را با دوستان شریکی می‌کشیم و فقط با این‌ها دوست هستیم و کاری به دیگر بچه‌ها نداریم.

دیگری معروف به «ایجی» به وسط حرف‌هایمان می‌پرد و ادامه می‌دهد: آقای خبرنگار! من ۹ سال سیگار می‌کشم و این را از پدرم یاد گرفته‌ام. 

او توضیح می‌دهد: روزی داییم که چند سالی از من بزرگتر بود، با یک موتور از اون موتورهایی که خیلی سرعت دارد، تو همین اطراف تصادف بدی کرد و جلوی رویم جان داد.

از آن زمان من نیز در اثر فشار روحی که بهم وارد شد و اینکه از پدرم یاد گرفته بودم که هر وقت عصبانی شدیم، سیگار بکشیم، من نیز سیگاری شدم.

این نوجوان دانش‌آموز با بیان اینکه ۷ سال مواد مخدر به جزء شیشه و هروئین مصرف کرده است، بیان می‌کند: دوبار به کمپی برای ترک مواد رفته‌ام، اما باید بگویم کمپ خود یک محیط بسیار نامناسبی است.

در همین گیرودار، یکی از همکلاسی‌های این دانش‌آموز از کنارمان عبور می‌کند که یکی از این نوجوانان او را صدا می‌زند تا به جمع گپ و گفت‌ ما بپیوندد.

او، «م_م» نام دارد و از قامت کشیده و اندام لاغری برخوردار است. مهدی امسال به پایه یازدهم خواهد رفت.

این دانش‌آموز یادآور می‌شود: در حال حاضر در یک باشگاه خصوصی در رشته والیبال فعالیت ورزشی می‌کند.

از او می‌خواهم از کارهای دیگری که برای تابستان تدارک دیده است، بگوید که با اندکی مکث و خنده تلخی می‌افزاید: قصد کار کردن داشتم و حتی دو هفته‌ای در مغازه‌ای فروشندگی کردم،‌ اما با صاحب مغازه دعوا کردم و بیرون آمدم.

او خاطرنشان می‌کند:‌ من هم سیگار و هم مشروب مصرف می‌کنم؛ البته در ماه چند مرتبه!

این نوجوان که ادبیات کلامش قدری متفاوت تر و مؤدبانه تر از دیگر دوستانش است، توضیح می‌دهد: تفریح ندارم و اگر هم باشد، نیازمند پول است که ما آن را نداریم؛ ضمن اینکه به خاطر تغییر نظام آموزشی من که در رشته کامپیوتر درس می‌خوانم، به دلیل سه ساله شدن هنرستان، مجبورم یکسال دیرتر به دانشگاه بروم.

حالا؛ در حالی که از یک طرف هنوز در شوک رفتار‌ها و گفتارهای خارج از شأن دانش‌آموزی آنها هستم و قصد جدا شدن از آنها را دارم، یکی از دانش‌آموزان از من می‌خواهد کمی صبر کنم و با دوست دیگرشان که در چند متری در حال آمدن و ملحق شدن به جمع آنهاست، صحبت کنم.

ظاهر این دانش‌آموز، با توجه به تصویر عقربی که بر روی پیراهنش قرار دارد توجه‌ام را به خود جلب می‌کند و کنجکاو می‌شوم تا با او که به گفته دوستانش در مدرسه نمونه دولتی درس می‌خواند، همکلام شوم.

نامش  «الف_م»، است.


 تصویر عقرب روی پیراهن یکی از دانش‌آموزان

 او که دانش‌آموز پیش دانشگاهی مدرسه نمونه دولتی است و از بی برنامگی اوقات فراغت تابستان دل پُری دارد،یادآور می‌شود: در اوقات فراغتم به رشته ورزشی کونگ‌فو می‌پردازم و گاهی رُمان می‌خوانم.

 او نیز مانند بقیه دوستانش سیگار مصرف می‌کند و به قول خودش ماهی ۱۰۰ هزار تومان هزینه سیگار کشیدنش است.

این نوجوان با بیان اینکه پدرش به دلیل بدهی در زندان است، اضافه می‌کند: دوست دارم رشته مدیریت را در دانشگاه بخوانم.

وی با انتقاد از نبود تفریحات مطلوب برای نوجوان و جوانان، خاطرنشان می‌کند: جوان امروز باید بتواند حرف دلش را بخوبی بزند. باید میان آزادی و عدالت، آزادی را انتخاب کرد تا بتوانیم در خصوص ناعدالتی راحت صحبت کنیم؛ البته نباید از چارچوب آزادی خارج شد.

او به وضعیت نگران‌کننده آینده جوانان اشاره می‌کند و می‌گوید:‌ الان جوانان نگران آینده شغلی و زندگی خودشان هستند، فاصله طبقاتی زیاد است و همین موضوع، باعث عدم پیشرفت یکسان افراد پول‌دار با بی‌پول می‌شود.

حالا دیگر، سکانس گفت‌وگو با نوجوانان به اصطلاح دانش‌آموز! پایان می‌گیرد و با آدرس آنها بسوی بخش انتهایی پارک می‌روم تا به اصطلاح خودشان با بچه درس خوان‌ها نیز صحبت کنم.

این دانش‌آموزان را با دنیای متفاوتشان تنها می‌گذارم؛ در حالی که آنها در حال رد و بدل کردن حرف‌های رکیک هستند و گاهی جملات ناشایستی نیز نثار رهگذران می‌کنند‌!

*کتابخانه فرهنگسرای بهاران؛ ایستگاه دانش‌آموزان با آرزوهای بلند!

 

به طبقه فوقانی و کتابخانه فرهنگسرا می‌روم. تعداد زیادی از دانش‌آموزان مشغول آماده سازی خود برای کنکور هستند.

اولین دانش‌آموز درخواستم را با معذرت خواهی از اینکه وقت پاسخگویی ندارد، رد می‌کند و کمی آن‌طرف تر از چهار دانش‌آموز که سخت مشغول مطالعه هستند می‌خواهم، چند دقیقه ای باهم در بیرون از سالن و در فضای پارک صحبت کنیم.

به پیشنهاد آنها، روی دوتا از نیمکت‌های پارک می‌نشینیم و از آنها می‌خواهم از گذران اوقات فراغت خود در تابستان برایم بگویند. آنها برخلاف دانش‌آموزان قبلی محجوب و افتاده حال هستند.

* از کلاس‌های اوقات فراغت تابستانی آموزش و پرورش بی خبرم!

یاسر امیدی، دانش‌آموز پیش دانشگاهی منطقه شادآباد از اوقات فراغت خود و اینکه در رشته بدنسازی فعالیت می‌کند، می‌گوید و یادآور می‌شود: اطلاعی در خصوص پایگاه‌های تابستان آموزش و پرورش ندارم و فکر می‌کنم آموزش و پرورش نقش خود را در پر کردن اوقات فراغت به خوبی ایفا نمی‌کند.

بهروز خانزاده، یکی دیگر دانش‌آموزان پشت کنکوری در رشته تجربی نیز در ادامه گفت‌وگو عنوان می‌کند: دغدغه‌ ما دانش‌آموزان این است که بالاخره در چه رشته‌ای در دانشگاه پذیرفته می‌شویم و در آینده به چه شغلی دست پیدا می‌کنیم.

او از سر تأسف سری تکان می‌دهد و اضافه می‌کند: وقتی نگاه می‌کنم عده‌ زیادی از تحصیل کردگان دانشگاه بیکار هستند، چطور می‌توانیم بدون استرس و نگرانی باشیم.

 


دانش آموزانی که مشغول آماده شدن در کنکور بودند

 

 
* چطور با بیکار بودن عده زیادی از تحصیل کنندگان، نگران آینده نباشیم!

خانزاده بیان می‌دارد: امروز هرکس پارتی داشته باشد سرکار می‌رود؛ بی‌آنکه کسی خیلی به مدرک تحصیلی توجه‌ای کند و یکی از دلایل انحراف جوانان، ناامیدی از آینده است.

او به صرف کردن بخشی از اوقات فراغت خود در فضای مجازی اشاره کرده و بیان می‌کند: دچار روزمرگی شده‌ایم و آرزو می‌کنم شغل مناسبی داشته باشم و بتوانم جایگاه اجتماعی داشته و تشکیل زندگی دهم.

*والدین وقت و حوصله صحبت با فرزندان خود را ندارند

این نوجوان پشت کنکوری از رابطه نامطلوب اولیا با دانش‌آموزان گلایه‌‌مند است و اضافه می‌کند: والدین به دلیل مشکلات زیاد اقتصادی، حوصله و وقت صحبت با فرزندان خود را ندارند و ارتباط‌ها با والدین خیلی کم شده است.

*سیستم آموزشی فاقد کارایی در امور زندگی‌ است

خانزاده با انتقاد از سیستم آموزشی، یادآور می‌شود: سیستم آموزشی ما فقط حفظ کردنی است؛ بدون اینکه مطالب کاربردی برای زندگی داشته باشد.

او به گرانی امکانات ورزشی اشاره کرده و می‌افزاید: تأمین هزینه کلاس‌های ورزشی به دلیل مشکلات اقتصادی خانواده‌ها بسیار سخت است.

*چقدر خجالت گرفتن پول از والدین را تحمل کنیم؟!

محمدجعفری، دیگر دانش‌آموز مورد خطابم، نگاه معناداری به دوستش می‌کند و تصریح می‌کند:‌ درست گفتی! واقعاً تأمین پول برای تفریحات سالم سخت است؛ با توجه به اینکه ما جوانان چقدر می‌توانیم خجالت گرفتن پول از پدر و مادران را تحمل کنیم؟!

*دوست دارم حرفه‌ای یاد گیرم تا در آینده فعالیت اقتصادی داشته باشم

جعفری می‌افزاید: قصد دارم در تابستان حرفه‌ای را یاد گیرم؛ چرا که دغدغه‌ اصلی ما داشتن کار و حرفه‌ است و با آموزش در یک شغل، می‌توانیم با جامعه بیشتر آشنا شویم و در آینده فعالیت اقتصادی داشته باشیم.

در او نیز حس ناامیدی و عدم اطمینان خاطر از آینده به خوبی مشهود است؛ چرا که مانند دیگر دوستانش نگران آینده شغلی و زندگیش هست.

این دانش‌آموز نیز از وابستگی زندگی یک دانش‌آموز و گره خوردن سرنوشت آن با ۴ ساعت تست زدن در کنکور انتقاد می‌کندو می‌افزاید: این همه مطالب حفظ کردنی به چه درد ما می‌خورد؟!

 

*******

حالا؛ احساس می‌کنم که دیگر زمان صحبت با این دانش‌آموزان داوطلب کنکور گذشته است و باید آنها را برای ادامه مطالعات خود تنها بگذارم. از آنها جدا می‌شوم، قصد رفتن دارم اما در مسیر به چند دانش آموز کلاس هفتمی که در گوشه‌ای از پارک  مشغول بازی تنیس روی میز هستند، برخورد می‌کنم.

* امیرحسین هویدا، دانش‌آموز پایه هفتمی با قیافه معصومانه‌اش جلو می‌آید و با من به گفت‌وگو می‌نشیند.

از او می‌خواهم توضیح دهد در روزهای تابستان چطور اوقات خود را سپری می‌کند.

امیرحسین خنده کودکانه‌ای می‌کند و می‌گوید: شب‌ها تا نیمه شب بیدار هستم و بعد تا ظهر خواب هستم.

 

 بعد از خوردن ناهار، ۲ ساعتی تلویزیون نگاه می‌کنم و سپس، به پارک می‌آیم و با دوستان پینگ پنگ بازی می‌کنم.در ساعت باقیمانده گاهی تلویزیون نگاه می‌کنم و مقداری در فضای مجازی هستم.

این نوجوان پایه هفتمی از فعالیت در یک گروه تلگرامی با دوستان خود خبر می‌دهد و می‌افزاید: من  در کلاس‌های تابستانی یکی از پایگاه‌های بسیج در منطقه ۱۷ نیز شرکت می‌کنم.

هویدا ادامه می‌دهد: در آنجا به کلاس‌های ورزشی، احکام و معارف می‌روم و بعضی اوقات به اردوهای زیارتی و تفریحی می‌رویم.

محمد مهدی، پسر عمومی او نیز که در کنارش ایستاده و منتظر ادامه بازی پینگ پنگ با اوست، خاطرنشان می‌کند: باید به کلاس‌های آموزشی مثل زبان و قرآن برویم تا در سال‌های بعد در این دروس دچار مشکل نشویم.

او از وضعیت نامطلوب فرهنگی منطقه خود گلایه‌مند است و یادآور می‌شود: در اینجا جوانان سیگاری و معتاد زیاد است و ما فقط برای بازی کردن در مدت کوتاهی به اینجا می‌آییم و پدر مادرمان به ما اجازه داده اند مدت کمی در پارک باشیم و گفته‌اند «بعد از بازی سریع به خانه برگردیم».

ابن نوجوان با لحنی از سر ترس و نگرانی می‌گوید: آقا! در اینجا معتادان زیادی حضور دارند و کارهای خلاف انجام می‌شود؛ در مدرسه نیز چند نفر از همکلاس‌هایمان سیگار مصرف می‌کنند.

 

در حالی که از گرمای عصرگاهی تابستانی خسته و کلافه شده بودم، دو نوجوان که مشغول گپ و گفت دوستانه هستند، توجه‌ام را به خود جلب می‌کند.

از آنها می‌خواهم تا دقایقی باهم صحبت کنیم، روی یک نیمکت می‌نشینم و آنها از نحو گذران اوقات فراغت خود در روزهای تابستان می‌گویند.

 حامد اصغری، نفر اولی بود که با چهره بشاش و خندان شروع به صحبت می‌کند. او که دانش‌آموز پایه یازدهم یکی از مدارس نمونه دولتی است، اظهار می‌دارد: در این ایام با دوستان هستم و بعضی اوقات در کلاس‌های فوتبال شرکت می‌کنم.

 

این نوجوان نیز با اظهار بی اطلاعی از فعالیت پایگاه‌های تابستانی اوقات فراغت آموزش و پرورش می افزاید: من در بعضی از روزها به پایگاه بسیج می‌روم و در آنجا، درکلاس‌های شنا، فوتبال، تنیس و قرآن حضور پیدا می‌کنم و از کیفیت این کلاس‌ها راضی هستم.

او از مسئولان می‌خواهد تا زمینه تفریحات سالم را برای دانش‌آموزان فراهم کنند و از هزینه‌های بالای تفریحات در جامعه گلایه‌مند است.

* دانش‌آموزان زیادی در آرزوی داشتن پول شرکت در یک کلاس ورزشی هستند

اصغری با اشاره به مصادیق گرانی تفریحات در جامعه، بیان می‌کند: برای نمونه؛ دانش‌آموزان زیادی هستند که توان مالی خرید یک «کنسول» بازی و یا شرکت در یک کلاس ورزشی را ندارند.

 

* پول رفتن به پارک ارم و استفاده از بازی‌های آن را ندارم

این نوجوان با بیان اینکه پدرش در یک شرکت شن و ماسه فعالیت می‌کند، بیان می‌دارد: احساس می‌کنم تفریحات خوبی ندارم؛ برای نمونه اگر خواسته باشم به پارک ارم رفته و از امکانات تفریحی و بازی‌های آن استفاده کنم، باید مبلغ ۱۰۰ هزار تومان خرج کنم که پدرم این مبلغ را به من نمی‌دهد.

او از هزینه‌های بالای کلاس‌های ورزشی گلایه می‌کندو می‌افزاید: چند وقت پیش یک سالن سرپوشیده را با کمک ۱۰ نفر از دوستان اجاره کردیم و برای مدت ۱:۱۵ دقیقه بازی، ۵۰ هزار تومان پرداخت کردیم.

اصغری تصریح می‌کند: من به عنوان دانش‌آموز اخلاق در مدرسه انتخاب و معرفی شده‌ام، اما رفتار ناظم با من خیلی بد است.

این نوجوان توضیح می‌دهد: الان به جای اینکه هزینه‌های درس خواندن را کمتر کنند، پول زیادی از دانش آموزان در مدارس دریافت می‌کنند و این باعث دلسردی ما می‌شود؛ چراکه نمی‌خواهم کسی بفهمد پدرم توانایی پرداخت هزینه تحصیلم را ندارد.

ابوالفضل ستاری، دوست صمیمی حامد نیز که در پایه یازدهم مدرسه نمونه دولتی تحصیل می‌کند، به حرف می‌آید و با نگاهی از سر اعتراض می‌گوید: من اصلاً از اوقات فراغت و امکانات در نظر گرفته شده  راضی نیستم.

او یادآور می‌شود: اوقات فراغتم را در شبکه‌های اجتماعی، ارتباط با دوستان و گاهی اوقات به کوه رفتن می‌گذرانم.

******

اینجا، ایستگاه پایانی گزارشم است و در حالی که این دو دانش‌آموز مرا تا ایستگاه اتوبوس همراهی می‌کنند، با خود به فکر فرو می‌روم که براستی حال اوقات فراغت دانش‌آموزان آن طور که انتظار می‌رود مطلوب نیست؛ به حرف‌های دو گروه از دانش‌آموزان می‌اندیشم؛ عده‌ای که در اندیشه کارهای ناصواب بسر می‌برند و گروه دیگری که از نبود امکانات مناسب تفریحی گلایه مند هستد، اما باز سعی می‌کنند از گرایش به بزهکاری خودداری کنند و در گرداب فساد غرق نشوند؛ البته اگر کمی منصفانه بوده و فارغ از سطحی نگری و با دقت بنگریم، می‌توانیم متوجه شویم که خواسته بحق هر دو گروه، داشتن امکانات و برنامه‌های متنوع و ارزان اوقات فراغت هست.

به گزارش فارس، آنچه در خصوص اوقات فراغت، تدارک و تدوین برنامه و امکانات برای گذران مطلوب با کیفیت آن مدنظر بوده و قابل توجه است، این است که باید دستگاه‌های مختلف و ذیربط؛ به ویژه آموزش و پرورش از تعیین طرح‌های غیر کارشناسی و بدون در نظر گرفتن نظرات، علائق و خواسته‌های دانش‌آموزان و تحلیل و آسیب شناسی مداوم برنامه‌های انجام شده در طول فراغت تابستانی، احتراز کرده و از انجام و پیاده سازی برنامه‌های به اصطلاح نمایشی، دهان پرکن و آماری پرهیز کنند؛ چراکه باز خورد مطلوب و با کیفیت طرحی در مسیر غنی سازی اوقات فراغت دانش‌آموزان بسیار پسندیده تر از نگاه کلی و پوشش بی محتوا و سطحی نگری به اوقات فراغت و در عین حال، ذی قیمت دارد. 

 

انتهای پیام/


منبع: فارس

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا