شکست افسانه تشکیل بلوک عربی- عِبری در برابر محور مقاومت
خبرگزاری مهر، گروه بینالملل: با شروع ساعات ابتدایی صبح روز یکشنبه هفتم اکتبر، تیتر نخست بسیاری از رسانههای منطقهای و بینالمللی حمله موشکی و نفوذ گسترده شاخه نظامی حماس به عمق سرزمینهای اشغالی بود. به گزارش «تایمز اسرائیل» تا روز چهارشنبه ۱۸ اکتبر، تعداد کشتههای رژیم صهیونیستی از رقم ۱۴۰۰ نفر عبور کرد و قریب به ۲۰۰ نفر از شهرکنشینها و نظامیان صهیونیستی توسط نیروهای مقاومت اسیر و به باریکه غزه انتقال داده شدند.
در واکنش به حمله پیشدستانه مقاومت ارتش رژیم اقدام به بمباران گسترده نوار غزه کرد که تاکنون و پس از دوازده روز ۳۳۰۰ فلسطینی به شهادت رسیدند. دامنه درگیری میان طرفین به قدری گسترده و عمیق است که بسیاری از کارشناسان وعده «نبرد طولانی» را در سرزمینهای اشغالی میدهند. با این حال به نظر میرسد این جنگ تاریخی نه تنها بر روی تحولات داخلی فلسطین اشغالی و حوزه شامات تأثیر گذاشته؛ بلکه موجب عقب افتادن عادی سازی روابط میان ریاض- تلآویو خواهد شد. در ادامه این یادداشت تحلیلی سعی خواهیم کرد تا به واکاوی تأثیر عملیات طوفان الاقصی بر روی روند عادی سازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی و آینده تشکیل متحد عبری- عربی در برابر ایران و محور مقاومت بپردازیم.
حمله شاخه نظامی حماس به ایستگاه پلیس در فلسطین اشغالی
اثبات ناکارآمدی سیستم پدافندی- اطلاعاتی رژیم صهیونیستی
پس از اعلام رسمی «صلح آبراهام» میان برخی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی، تلآویو با برجستهسازی تهدید امنیتی ایران و محور مقاومت در منطقه خلیج فارس و شامات سعی در ایجاد بلوک یکپارچه پدافندی در برابر تهران داشته است. برگزاری نشستهای امنیتی «النقب» با حضور وزرای خارجه آمریکا، مصر، امارات، مراکش، بحرین و رژیم صهیونیستی با هدف مذاکره در خصوص معماری امنیت خاورمیانه، نخستین گام در این مسیر بود.
تنها چند ماه بعد، در ژانویه ۲۰۲۳ کمیتههای کارشناسی رژیم و برخی دولتهای عربی در ابوظبی امارات حضور پیدا کرده و در خصوص مسائل مختلف به بحث و رایزنی پرداختند. به گفته کارشناسان در جریان این جلسات کارشناسان آمریکایی- اسرائیلی تلاش زیادی برای استقرار سامانههای هشدار سریع امنیتی در کشورهای عرب همسایه ایران داشتند. با این حال پس از گذشت مدتی سران کشورهای عربی همچون عربستان، امارات، مصر و اردن با از طریق کانالهای رسمی یا غیر رسمی این پیغام را به تهران منتقل کردند که قصدی برای شرکت در پیمانهای نظامی ضدایرانی ندارند.
در آن زمان رئیس و نخست وزیر رژیم صهیونیستی با اشاره به حملات مقاومت یمن به عربستان و امارات سعی داشتند تا با ارائه کمکهای اطلاعاتی و فروش سامانههای ضدموشکی- پهپادی به این منطقه خود را شریک امنیتی کشورهای عربی در برابر تهدید ایران معرفی کنند.
حملات موشکی مقاومت و فروریختن هیمنه سامانه پدافندی گنبد آهنین
با آغاز حملات ترکیبی جنبش حماس به مناطق پیرامونی نوار غزه در عمق ۱۵ مایلی، افسانه قدرت برتر نظامی- اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در سراسر منطقه فرو ریخت. این عملیات بیسابقه در حالی از سوی مقاومت اسلامی در نوار غزه هدایت شد که پیش از این هشداری از سوی واشنگتن- تلآویو برای مقابله با حملات فلسطینیها پیشبینی نشده بود. علاوه بر این حمله موشکی حماس با ۳ هزار موشک موجب فلج شدن سامانه پدافندی رژیم صهیونیستی شدند و اهدافی را در سدیروت و تلآویو مورد حمله قرار دادند.
انتشار تصاویر خانههای تخریب شده و ماشین آتش گرفته در قلب سرزمینهای اشغالی این سوال را برای افکار عمومی جهان عرب ایجاد خواهد کرد که اگر تلآویو توان مقابله با گروه کوچکی همچون حماس را ندارد آیا میتواند در برابر ایران و شبکه مقاومت ایستادگی کند؟ بعد از عملیات طوفان الاقصی ضعف امنیتی رژیم صهیونیستی مشخص شد و بعید است کشورهای حاشیه خلیج فارس همچنان بر روی «اسب بازنده» شرطبندی کنند.
دستکم گرفتن مقاومت؛ خطای راهبردی نتانیاهو
درگیری ارتش رژیم صهیونیستی با جهاد اسلامی سبب شکلگیری این تحلیل غلط در میان صهیونیستها شد که میان گروههای فلسطینی نوعی عدم هماهنگی و اختلاف ایجاد شده است و از این به بعد تهدید جدی از سوی نوار غزه امنیت رژیم را تهدید نخواهد کرد. برخی اقدامات امنیتی موساد در جغرافیای محور مقاومت و حملات جنگندههای رژیم به اهداف نظامی- لجستیکی در سوریه سبب افزایش اعتماد به نفس ارتش رژیم در برابر محور مقاومت شده بود.
نکته کلیدی آن است که دقیقاً در شرایطی که تلآویو تصور میکرد دست برتر را دارد و اگر تهدیدی باشد از ناحیه مرزهای شمالی خواهد بود؛ گروههای مقاومت در حال انتقال تجهیزات، ساخت تسلیحات، رصد محیط عملیاتی و آموزش برای روز «موعود» بودند. تنها چند ساعت پس از آغاز عملیات مقاومت در فلسطین اشغالی، بسیاری از کارشناسان با اشاره به نوع ورود زمینی- هوایی مقاومت به شهرکهای اطراف غزه، انجام چنین عملیاتی را بدون آموزش و برنامهریزی قبلی غیر ممکن دانستند. اعتراف به این موضوع به معنای شکست سازمانهای اطلاعاتی رژیم از گروههای مفاومت است.
خطر بیخ گوش صلح عربستان و اسرائیل
پس از شکست دموکراتها در انتخابات ۲۰۱۷ و روی کارآمدن دولت ترامپ، پرونده «معامله قرن» و صلح میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی بدل به یکی از پروندههای اصلی دستگاه سیاست خارجی آمریکا شد. مدیریت این پرونده به داماد رئیس جمهور وقت آمریکا یعنی جرد کوشنر سپرده شده بود. نئوکانها با کنار گذاشتن تهران از ترتیبات امنیتی غرب آسیا قصد داشتند تا مناقشه تاریخی فلسطین- اسرائیل را یکبار برای همیشه حلوفصل نماید. با این حال مخالفت محور مقاومت، گروههای فلسطینی و افکار عمومی جهان اسلام موجب آن شد تا این طرح با شکست کامل مواجه شود. شاید به همین دلیل تنها امارات عربی متحده، بحرین، مراکش و سودان به روند عادی سازی روابط با تلآویو پیوستند.
عملیات طوفان الاقصی موجب به خطر افتادن تلاشهای مک گرک برای عادی سازی روابط میان ریاض و تلآویو شده است
با روی کارآمدن دولت بایدن با آنکه محمد بن سلمان و بنیامین نتانیاهو روابط مثبتی با دموکراتها نداشتند و به دلیل مسائلی همچون قتل جمال خاشقچی یا لوایح اصلاحات قضائی در مرکز انتقادات دولتمردان آمریکایی قرار داشتند؛ اما سلسله تلاشهای تیم سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا به تدریج زمینه لازم برای عادی سازی روابط میان ریاض- تلآویو را فراهم آورد.
معمار این روند برت مکگرک، مشاور امنیت ملی دولت آمریکا در امور خاورمیانه و شمال آفریقا است. وی با سفرهای پیدرپی و مخفیانه به تلآویو و ریاض سعی در نزدیک کردن دیدگاه طرفین به یکدیگر داشت. در حالی که بسیاری از کارشناسان از غیرممکن بودن تحقق شروط سعودی همچون «دریافت حق غنیسازی» یا «دریافت تضمین امنیتی از واشنگتن» سخن میگفتند اما فردی عملگرا همچون مک گرک با ارائه ابتکارات جدید سعی در تحقق شروط عربستان، با در نظر گرفتن ملاحظات امنیتی تلآویو- واشنگتن داشت. حال به افزایش تنشها میان نوار غزه و رژیم صهیونیستی به نظر میرسد تلاشهای وی با خطر جدی مواجه شده است.
بهره سخن
هیچ تغییر یا برساخت نظم امنیتی در خاورمیانه بدون در نظر گرفتن نظر جمهوری اسلامی ایران امکان پذیر نیست. طی سالهای اخیر واشنگتن سعی کرده است تا با توجه ویژه به روابط دوجانبه با رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی، ایران را از ترتیبات امنیتی منطقه حذف کرده و تهران را در موقعیت تنهایی استراتژیک قرار دهد.
طی سالهای اخیر این موضوع تشدید شده و آمریکاییها سعی کردند تا با معرفی ایران به عنوان «دشمن مشترک» برای کشورهای غرب آسیا، ابتکار «ناتوی خاورمیانه» را بر روی میز بگذارد. صحبت از ایجاد سامانه یکپارچه پدافندی در برابر حملات موشکی- پهپادی مقاومت یا نفوذ موساد به سیستمهای اطلاعاتی کشورهای عربی به بهانه مقابله با تهدید ایران بخشی از طرح آمریکاییها برای اقدام امنیتی تلآویو در خاورمیانه عربی بوده است.
اکنون پس از عملیات موفقیت آمیز حماس در فلسطین اشغالی و وارد شدن ضربه تاریخی به ساختار دفاعی- امنیتی رژیم صهیونیستی به نظر میرسد تلآویو به مانند قبل نمیتواند «کارت امنیت» را به کشورهای عربی با قیمت بالا بفروشد و باید در سیاستهای خود تجدید نظر اساسی انجام دهد. ساعات و روزهای آینده نتیجه نهایی جنگ میان نوار غزه و رژیم صهیونیستی را مشخص خواهد کرد اما اتفاق نظر جامعی بر روی یک موضوع وجود دارد و آن هم ضعف صهیونیستها در برابر قدرت محور مقاومت است.
منبع: مهر