ایران و جهان

خطر جنگ داخلی در لبنان بسیار نزدیک است


خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: علیرغم مخالفت برخی احزاب و نیروهای سیاسی لبنانی با هرگونه گفتگوی ملی قبل از انتخابات ریاست جمهوری، صحنه واقعی داخلی لبنان گویای چیز دیگری است و امروز گفتگوهای ملی در این کشور در همه جهات در حال گسترش است تا به بحران‌های مختلف، از جمله انتخابات ریاست جمهوری، رسیدگی شود. البته هدف این گفتگوها تنها به حل بحران انتخاب رئیس جمهور جدید محدود نمی‌شود، بلکه شامل پرونده‌ها و موضوعات مختلفی است که با هدف تحکیم ثبات داخلی و حرکت به سوی راه حل جامع صورت می‌گیرد.

در همین راستا، خبرنگار خبرگزاری مهر با «سرکیس ابوزید» نویسنده و تحلیلگر سیاسی، مصاحبه مطبوعاتی انجام داد که متن این مصاحبه به شرح زیر است:

در چند روز گذشته سران برخی از احزاب مسیحی به ویژه دو حزب «قوات» و «کتائب» به افزایش بحران سیاسی در خصوص انتخابات ریاست جمهوری لبنان دامن زدند. دلیل این افزایش تنش سیاسی چیست؟ آیا به فشارهای خارجی اشاره دارد یا بیانگر نگرانی آنها در مورد تغییر موازنه‌های خارجی است؟

تشدید تنش از سوی احزاب مسیحی ناشی از ناتوانی در تعیین گزینه نهایی و توافق میان آنها است. تلاش‌های خارجی برای احیای به اصطلاح اتحاد سه جانبه، یعنی اتحاد میان سه حزب «قوات»، «کتائب» و «تیار المرده» است و این اتحاد یادآور جنگ داخلی لبنان است و گرچه برخی در آرزوی برگرداندن آن و افزایش اختیارات رئیس جمهور مسیحی هستند، اما دیگر وقوع آن امکان پذیر نیست، زیرا از یک سو مسیحیان با یکدیگر سازگار و متحد نیستند و از سوی دیگر این اتحاد، چشم انداز و الگویی که دیگران از آن پیروی کنند، ندارد. بنابراین برخی از احزاب مسیحی‌ها نگران هستند و این نگرانی ناشی از تغییرات جمعیتی، کاهش اتحاد احزاب سیاسی و کاهش نقش و قدرتی است که قبلاً از آن بهره می‌بردند.

برخی به تشدید تنش متوسل می‌شوند زیرا معتقدند این روش برای افزایش اتحاد مناسب است. اما این روش از یک سو منجر به جنگ و ارتجاع می‌شود و از سوی دیگر به کاهش اهمیت نقش مارونی های مسیحی که حضور آنها در حوزه شرقی مدیترانه تا امروز واجد اهمیت و تأثیر بوده است، می‌انجامد. بنابراین افزایش تنش سیاسی از سوی احزاب مسیحی به نقطه ضعف آنها تبدیل می‌شود.

برخی از تحلیلگران معتقدند که «سمیر جعجع» رئیس حزب «قوات» به دنبال تنش افزایی در وضعیت سیاسی و امنیتی لبنان است. آیا فکر می‌کنید که انسداد در افق سیاسی داخلی لبنان به هرج و مرج امنیتی منجر می‌شود؟ آیا توطئه آمریکایی- صهیونیستی منجر به تجزیه لبنان به کانتون های فدرال می‌شود؟

متأسفانه همان تجربیاتی که لبنان در جنگ داخلی در سال ۱۹۷۵ میلادی تجربه کرده بود، این روزها نیز به شکل دیگری شاهد تکرار آن هستیم. در آن روزها در رابطه با سوریه، دولت لبنان هیئتی را به ایالات متحده آمریکا فرستاد و واشنگتن به دلیل همگرایی با دمشق در مورد برخی مسائل همچون جنگ کویت، پیشنهاد توافق با سوریه را به آنها داد، اما دولت وقت لبنان و ائتلاف سه گانه این توصیه را نپذیرفتند و به سمت «اسرائیل» رفتند و نتایج فاجعه باری برای لبنان به بار آوردند.

اکنون این نگرانی وجود دارد که این تجربه دوباره تکرار شود، زیرا این اتحاد سه گانه از کشورهای عربی، آمریکا و دیگر کشورهایی که روی آنها شرط بندی کرده بود، نا امید شده است؛ به ویژه این که اکنون کشورهای عربی روابط خود را با ایران و سوریه احیا کرده اند.

بنابراین بیم آن می‌رود که این اتحاد به سمت تشدید تنش برود، زیرا فکر می‌کند با این کار می‌تواند همه نیروهای سیاسی مسیحی را به سمت خود بکشاند و همه می‌دانند که نتیجه آن چه خواهد بود. ما باید مراقب باشیم که این اتحاد به سمت گزینه «اسرائیل» نرود و امنیت کشور را با این توهم که می‌تواند فدرالیسم را اجرا کند، قربانی نکند.

این رویاها غیر واقعی هستند، زیرا در لبنان هیچ منطقه یکدست وجود ندارد تا فدرالیسم اجرا شود، و مسیحی‌ها در شمال تا جنوب لبنان پراکنده هستند و اگر فدرالیسم اجرا شود، اتفاقاً اقلیت مسیحی بزرگ‌ترین بازنده خواهند بود.

در مورد دیدار «البخاری» سفیر عربستان در بیروت با «سلیمان فرنجیه» تحلیل‌های زیادی صورت گرفت، این دیدار را چگونه می‌بینید و آیا ریاض موضع روشنی در قبال فرنجیه اتخاذ خواهد کرد؟

دیدار فرنجیه و سفیر عربستان مثبت بود و از اظهارات آنها می‌توان این را فهمید. اما وقتی که وقتی عربستان تاکید می‌کند که در لبنان از هیچ حزبی حمایت نمی‌کند، شامل سلیمان فرنجیه نیز می‌شود.

برخی از جریان‌های سیاسی لبنان که روی عربستان سعودی شرط بندی کرده اند، متوجه این نیستند که عربستان پس از توافق با ایران، رویکرد و جهت گیری خود را در عرصه لبنان تغییر خواهد داد و متأسفانه این جریان‌ها با علم به اینکه تحولی جدی در این زمینه رخ داده است، همچنان در این توهم اند که اوضاع تغییر نکرده است.

از این رو این جریان‌های سیاسی نمی‌خواهند باور کنند که تغییرات اساسی در منطقه و جهان در حال وقوع است و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برای رشد اقتصادی به دنبال ثبات بوده و می‌خواهند از همه بحران‌ها خارج شوند.

بنابراین من فکر می‌کنم که انتخابات ریاست جمهوری لبنان همچنان به تعویق می‌افتد، زیرا تفاهم جدی در بین طرف‌های مختلف لبنان وجود ندارد، و علیرغم پیشنهادهای فرنجیه مبنی بر اینکه او رئیس جمهور همه لبنانی‌ها خواهد شد و برای نجات کشور اجماع و گفتگو بین همه را اتخاذ خواهد کرد، اتحاد سه گانه به این دلیل که فرنجیه را به سوریه و به محور مقاومت نزدیک‌تر می‌دانند، موافق وی نیستند.

امروز در لبنان بحث و جدل زیادی در مورد پناهجویان سوری ساکن لبنان مطرح است. به نظر شما آیا این موضوع، لجستیکی و مرتبط با فشار اقتصادی و خدماتی لبنان است یا این که ابعاد سیاسی و نگرانی‌های امنیتی دارد؟

مشکل اینجاست که مسئله آوارگان سوری بسیار تغییر کرده است، ائتلاف ۱۴ مارس ورود آوارگان را تسهیل و آنها را به ماندن در لبنان تشویق کرد و در آن زمان اینگونه برنامه ریزی کرده بود که از آنها برای مقابله با حزب الله استفاده می‌کند، اما این امر اتفاق نیفتاد زیرا محاسبات آن با واقعیت مطابقت نداشت.

اکنون آوارگان باری بر دوش اقتصاد لبنان شده اند، و ما اکنون می‌بینیم، جریانی که قبلاً از آوارگان سوری برای مقاصد سیاسی خود حمایت می‌کرد، اکنون سردرگم شده است. بنابراین باید در لبنان یک موضع واحد در قبال مسئله آوارگان سوری وجود داشته باشد و آوارگانی که وضعیت اقتصادی مناسبی دارند، می‌توانند در لبنان بمانند، اما افرادی که شرایط لازم را ندارند، باید به سوریه بازگردند و این مستلزم آن است که گفتگوی جدی بین دولت‌های لبنان و سوریه وجود داشته باشد.

البته مسئولیت بزرگی بر دوش کشورهای اروپایی است که از آوارگان حمایت کنند، اما این کشورها نمی‌خواهند مسئله پناهجویان سوری حل و فصل شود، بلکه به دنبال آن هستند که از این وضعیت سو استفاده کرده و از این طریق بر دولت سوریه فشار بیاورند. در هر صورت، لبنان باید واقع بینانه و جدی با این موضوع برخورد کند و این تنها از طریق گفتگو بین بیروت و دمشق قابل حل است.

هیچ یک از ناظران اوضاع لبنان تردید ندارند که مذاکرات واقعی بر سر بحران سیاسی و اقتصادی این کشور، بین حزب الله و تیم سیاسی آن از یک سو و عربستان سعودی و ابزارهای آن از سوی دیگر در حال انجام است. به نظر شما آیا این گفتگو می‌تواند مستقیماً بین دو طرف انجام شود؟ آیا میانجی فرانسوی می‌تواند در این زمینه مأموریت خود را مبنی بر حل و فصل بحران انجام دهد؟

در مجموع، منطقه به سمت نوعی تفاهم، گفتگو و ثبات پیش می‌رود و آنچه در چارچوب توافق و تفاهم بین عربستان سعودی و ایران با وساطت چین رخ داد، بازتاب‌هایی برای کل منطقه خواهد داشت و گفتگو بین حزب‌الله و سایر جریان‌های عربی که نقش آن را انکار می‌کردند، تشویق خواهد کرد. البته همانطور که گفتیم، برخی از احزاب که به نام ائتلاف ۱۴ مارس معروفند، نمی‌خواهند باور کنند که عربستان نقش قبلی خود را رها کرده است و اکنون به سمت اتخاذ سیاست همبستگی و آشتی اعراب با سوریه، حمایت از اتحادیه عرب و احیای ابتکار عمل اعراب برای حل مسئله فلسطین حرکت می‌کند.

همه این تغییرات را این ائتلاف لبنانی نمی‌خواهد باور کند و هنوز نپذیرفته که نزدیکی شیعه و سنی در منطقه در حال وقوع است و نزدیکی جدی بین محور مقاومت و محور خلیج فارس بر سر منافع مشترک که همان ثبات و امنیت منطقه است، در حال شکل گیری است.


منبع: مهر

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا