آیا اپوزیسیون پوششی در خوزستان با هیچ استانداری از دولت تدبیر و امید سر سازش ندارند؟!
آنچه به پیوست یادداشت قبل باید به آن اشاره شود بازیِ حامیان دیروز دولت و مخالفان امروز نماینده عالی دولت دکتر روحانی در استان است که گویا این اپوزیسیون سیاسی و یا قومی سعی بر حاشا داشته و عادت منافع خود را در عدم سازش می دانند..!
تحت فشار قرار دادن استاندار دولت تدبیر وامید که هم بومی است،هم ائتلافی،هم اصلاح طلب و هم پرتلاش،یا از سر دلسوزی است! یا بخاطر منافع فردی و قومی؛
۱- اگر از سر دلسوزی باشد چرا بجای نقد و چالشِ غیرمنصفانه دولت {تدبیر وامید}در مسیر توسعه و همکاری به مشورت و همفکری و پیشنهاد اقدام نمی کنند که هم شأن دولت و هم اتحاد جریان حفظ بشود؟!
چرا بازی هایی که برای دیگر استانداران قبلی بازی شده برای دکترشریعتی که ائتلاف همه ی شخصیت های اعتدال و اصلاحات و اقوام بوده باز وارد گود تخریب کرده اند؟!
۲- اما اگر از سر دلسوزی نیست و برای کسب منافع اِعمالی و تحمیلی است،پس مشکل از استاندارها نبوده،کما اینکه این روند دیرینه در تاریخ استانداران خوزستان به تکرار رقم خورده است!
————
اتاق فکرهایی که بازنده ی بازی شورا شده اند و دست خود را از ارتزاق سیاسی و منافع فردی کوتاه دیده اند،اینبار ققنوس اقتصادی و سیاسی خود را در حلقه ای برای حمله به دولت تدبیر و امید و تحت فشار قرار دادن دکترشریعتی نماینده عالی دولت تدبیر و امید در خوزستان طراحی کرده اند،و این مدل از تخریب عمومی و نقد مخرب در دراز مدت هزینه های فرهنگی و سیاسی سنگینی به بار خواهد داشت.!
سوال؛
-چرا اگر(فرض محال) استاندار دولت تدبیروامید کم کاری داشته تا اکنون در مقابل کاستی های سکوت کرده اند ؟!
-آیا برای استانداری که هم بومی و هم اصلاح طلب است گزینه انتخابی دارند و با این قرار دست به نقد و تخریب زده اند؟
-آیا تضمین می کنند که با حمله به دولت وقت و بعد از دکتر شریعتی بهترین جایگزین انتخاب شود؟ یا اینکه تنها به کسب منافع خود و رفیقان سیاسی و قومی به فشار سیاسی خود بسنده کرده اند..!
—————–
تاریخ خوزستان را که نگاه می کنیم اغلب استانداران اعتدالی و اصلاح طلب مقطعی و با تخریب دولت ها با عدم ناکارآمدی از رأس مدیریت تغییر می کرده اند!
و گویا این فلسفه ی سیاسی در چهارچوب فکری بزرگانِ به اصطلاح اصلاح طلب تنیده شده و هویت خود را اینگونه هویدا می کنند،ولو با شخصیت ها و مدیران ارشدِ منتخب جریان خودی باشند.!
…..
حمله به دولت {تدبیر و امید} و دکترشریعتی یعنی زوال اصلاحات و منقضی شدن فلسفه سیاسی اصلاحات در حوزه های مدیریتی کلان بلاخص محلی (خوزستان) خواهد بود،اینکه همه ی شخصیت های بومی(استان) و ارزشمند جریان اصلاحات در مسیر رشد و پیشرفت ملی در سیستم دولتی استانِ خود مورد بی مهری قرار گیرند علو بی تدبیری و خودخواهی و غیرحرفه ای بودن تحلیل کسانی است که یا در بازی سیاست جزء و کل را فدای هم می کنند،یا اینکه روحیه ی اصلاح طلبی را در مدت های باناروری سیاسی شان فراموش کرده اند!!
————-
سفرهای استانی دولت و سفرهای شهرستانی دکترشریعتی نمونه بارز پافشاری و پیگیری های ملی و محلی استاندار و عدم تبعیض یک مدیر ارشد استانی است،استانداری که مردمداری را مقدم بر سیاست و سیاستمداری را مقدم بر عقده گشایی لحاظ اجرایی میداند،شأن سیاست را بگونه ای میان مردم بصورت اخلاقمدارانه پاسداری کرده که سلیقه های مختلف مردمی هیچگونه تبعیض سیاسی را از ایشان احساس نکرده است.
حال بنظر شما این رسم سیاست است که سیّاسان مدعی چوب حراج به شأن و خدمات دولت و تلاش های شبانه روزیِ نماینده عالی دولت اعتدال و اصلاحات میزنند؟!
ان شاءالله که این مدل نقد دولت خودی بگونه ای فرهنگی نشود که فردای آینده نتوان جوابگوی منتقدانی از این مدل باشیم،قرارمان وحدت و انسجام و ائتلاف و پاسداری از توسعه ای در امتداد امید باشد،و نه کارناوال توخالی..!!
پروا آقاخانی
۱۰-تیر-۱۳۹۶