روایت «قیام جاودانه» از فلسفه قیام عاشورا روایتی متفاوت است
خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه-مصطفی شاکری: استاد محمدرضا حکیمی (۱۳۱۴-۱۴۰۰ ش) فقیه، فیلسوف و اندیشمند معاصر شیعه و از شاگردان آیتالله میلانی بود. وی در پاسداشت فکر دینی و معارف اسلامی و حقایق شیعی و تبیین مبانی انقلابی، با قلم و سخن ادای وظیفه میکرد و در فرصتهای مناسب، تعالی اندیشه اسلامی را روشن میساخت. کتاب «خورشید مغرب» در موضوع مهدویت و «الحیاة» به عنوان دائرةالمعارف اسلامی، از آثار این متفکر اسلامی است.
یکی از آثار عاشورایی استاد حکیمی «قیام جاودانه» است. این کتاب مشتمل بر ۲۳۲ صفحه است و عناوین مقالات این مجموعه عبارت است از: عاشورا و جهان اسلام؛ عاشورا و انسان نو؛ عاشورا و عدالت؛ عاشورا، انقلابها و حکومتها؛ حکومت مسانخ؛ اسلام و مردم (دین مردمی)؛ طاغوتزدایی، تنها راه رهایی؛ عدالت، محو سیمای فقر. در قسمتی از مقدمه این اثر درباره عاشورا چنین تعبیراتی به چشم میخورد: «رسالت جداسازی حق از باطل و عدل از ظلم به منظور پایداری حق و عدل و نابودی باطل و ظلم همواره رسالتی عظیم است و عاشورای عظیم تجلّی تام ادای این رسالت است».
همزمان با ایام سوگواری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله (ع) با مسلم نادعلیزاده، عضو هیئت علمی دانشگاه اهل بیت (ع) و عاشوراپژوه پیرامون این اثر گفتوگو کردیم که متن آن را در ادامه میخوانید؛
*به عنوان سوال نخست بفرمائید رویکردی که آقای حکیمی در این کتاب دارند و بر اساس آن به تحلیل واقعه عاشورا میپردازند چه بوده است؟
واقعه عاشورا واقعهای نیست که یک متفکر مسلمان بتواند به راحتی از کنارش عبور کند و در آثارش به آن نپردازد. استاد حکیمی هم یک متفکر اسلامشناس بودند و توجه ویژهای به امام حسین (ع) داشتند و دو کتاب در این زمینه تألیف کردند یکی کتاب قیام جاودانه است و یکی کتاب عاشورا مظلومیتی مضاعف که البته حجم دومی نسبت به کتاب اول کمتر است. از آنجایی که مرحوم حکیمی پیام اسلام را در دو چیز میدانست یکی توحید و دیگری عدالت و سایر معارف دینی را ذیل این دو موضوع قرار میدادند طبیعتاً در مواجهه با نهضت عاشورا هم نگاه محوریشان حول همین دو موضوع است یعنی توحید و عدالت.
در واقع عاشورا از منظر ایشان فریاد توحید و ضدیت با شرک و طاغوت است از سویی و فریاد عدالتخواهی و مبارزه با ظلم است از سویی دیگر. ایشان در کتاب قیام جاودانه مفصل به این موضوع پرداختند و در کتاب عاشورا مظلومیتی مضاعف، استمرار این پیام را تا روزگار خودمان مورد نظر قرار دادند که امروز پیام عاشورا غریب است و برای عاشورا باید دوباره عاشورایی گرفت. لذا در کتاب عاشورا مظلومیتی مضاعف میفرمایند در گذر زمان پیام عاشورا دچار تحریفات و انحرافاتی شده است و ما موظفیم نگاهمان را به این واقعه تصحیح کنیم و واقعه عاشورا را آنچنان که بود بشناسیم و پیامش را دریافت کنیم که پیام عاشورا هم همان توحید و عدالت است.
*اشاره کردید که از نظر ایشان پیام عاشورا توحید و عدالت است. عموماً هر وقت از آقای حکیمی صحبت میشود مدام تکرار میشود که ایشان هدف دین را توحید و عدالت میدانستند ولی این مسئله خیلی باز نشده است که منظور ایشان از توحید و عدالت چیست. لطفاً پیرامون این دو مفهوم توصیح بفرمائید.
امام حسین (ع) برای چه از بیعت با یزید سر باز زدند؟ به علل مختلف، مهمترینش این که حکومت یزید حکومت عادل نبود. در روز عاشورا امام حسین (ع) در خطبهای که میخوانند میفرمایند: «بغیر عدل أفشوه فیکم» یعنی یزیدیان دارند با شما غیر عادلانه رفتار میکنند، ستمگرانه برخورد میکنند. ویژگیهای یک حکومت ستمگر چیست؟ بخشی از آن را میتوانیم از کلمات و خطبههای امام حسین (ع) استخراج کنیم و بخشی را از فرمایشاتی که اصحاب حضرت به مناسبتهای مختلف داشتند. مثلاً در نامهای که حبیب بن مظاهر و جمعی دیگر از شیعیان برای امام حسین (ع) مینویسند تاکید میکنند معاویه در حالی از دنیا رفت که مردم از او ناراضی بودند پس در باور شیعیان تربیتشده مکتب علی (ع) حاکم باید مورد رضایت مردم باشد. ایشان در ادامه مینویسند که پسر او جانشینش شد بدون اینکه نظر مردم را بخواهد. حالا در عمل اینها چطور رفتار میکنند؟ «جَعَل الاَموالَ دُولَه بَینَ الاَغنیاء» یعنی کاری کردند اموال عمومی مثل توپی بین یک اقلیت غنی و جبار دست به دست میشود و عموم مردم از این اموال عمومی بیبهرهاند. در واقع بیت المال شده محل مصرف یک اقلیت حاکم که بدون هیچ ضابطهای و بر مبنای میل و اراده خودشان به آن دستاندازی میکنند و عموم مردم در فقر و محرومیت به سر میبرند. پس این نامهای که حبیب بن مظاهر و شیعیان به حضرت مینویسند و مورد تأیید امام حسین (ع) قرار میگیرد اشاره دارد حاکمیت دارد با مردم رفتارظالمانه میکند؛ از طرفی مورد رضایت مردم نیست و از سوی دیگر فقط ویژهخواری و رانتخواری در آن رایج است.
در خطبه امام حسین (ع) در منا هم بسیار به این مسئله پرداخته شده است. در آنجا حضرت خطاب به علمای زمان خودشان میفرمایند این حاکمان دارند رفتارهایی بر خلاف اراده خدا و منش پیامبر (ص) میکنند. بعد حضرت خطاب به علما میفرمایند چرا شما ساکت نشستید علت سکوت شما یا ترس از این است موقعیت خود را از دست بدهید یا طمع به اینکه موقعیتی به دست بیاورید؛ بترسید از قهر خداوند و اینکه محرومین و بیچارگان در شهرهای مختلف رها شدند و کسی به فکرشان نیست و مردم در دستان حاکمیت به بردههایی تبدیل شدند که دچار تنگناهای معیشتی هستند.
«و فأسلمتم الضعفاء فی أیدیهم فمن بین مستبعد مقهور و بین مستضعف علی معیشته مغلوب» یعنی مردم یا باید بله قربانگوی اینها باشند و شخصیتشان خرد شوند و اجازه انتقاد نداشته باشند و انسانهایی توخالی باشند که همهچیزشان از آنها سلب شده باشد، و یا اینکه به قدری از نظر اقتصادی در تنگنا قرار بگیرند که در زندگی هشتشان گرو نهشان باشد و برای تأمین اولیات زندگی درمانده و بیچاره باشند. این نیتجه یک حاکمیتی است که برخلاف رضایت مردم حکومت میکند و از طرفی با تبلیغات به رفتارهای خود مشروعیت میدهد کما اینکه حضرت میفرمایند: «فی کل بلد منهم علی منبره خطیب مصقع فالارض لهم شاغرة و ایدیهم فیها مبسوطة» یعنی در شهرهای مختلف برای خودشان خطبایی دارند که از رفتارهایشان حمایت میکنند و رفتارهای ظالمانه آنها را توجیه میکنند.
باز در جای دیگر حضرت فرمودند مگر شما نشنیدید که پیامبر (ص) فرمود: «مَنْ رَأی سُلْطاناً جائِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرُمِ اللهِ، ناکِثاً لِعَهْدِ اللهِ، مُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللهِ، یَعْمَلُ فِی عِبادِاللهِ بِالاِثْمِ وَ الْعُدْوانِ فَلَمْ یُغَیِّرْ عَلَیْهِ بِفِعْل، وَ لاَ قَوْل، کانَ حَقّاً عَلَی اللهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ» یعنی «هر کس سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال شمرده، پیمان الهی را شکسته و با سنّت رسول خدا مخالفت ورزیده، در میان بندگان خدا به ستم رفتار میکند و او با زبان و کردارش با وی به مخالفت بر نخیزد، سزاوار است خداوند او را در جایگاه آن سلطان ستمگر (دوزخ) بیاندازد».
نظایر این فرمایشات در کلمات امام حسین (ع) فراوان است. باز در جای دیگر حضرت میفرمایند هدف من از قیام امر به معروف و نهی از منکر است ولی امر به معروف و نهی از منکر را تعریف میکنند و میفرمایند: «أنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ و النَّهیَ عَنِ المُنکَرِ دُعاءٌ إلَی الإسلامِ مَعَ رَدِّ المَظالِمِ و مُخالَفَةِ الظّالِمِ، و قِسمَةِ الفَیءِ و الغَنائمِ و أخذِ الصَّدَقاتِ مِن مَواضِعِها، و وَضعِها فی حَقِّها». یعنی «امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام است با ردّ مظالم، باز گرداندن حقوقِ به ناحق گرفته مردم به آنان و مخالفت با ستمگر و تقسیم عادلانه بیت المال و غنایم و گرفتن به جای زکات و خرج کردن به جای آنها».
تعریف امام از امر معروف و نهی از منکر گیر دادن به مردم نیست اتفاقاً موضع امام مقابله با حکومت جائر است. امیرالمومنین (ع) هم در نهج البلاغه فرمودند: «وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْکَرِ، إِلَّا کَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ؛ وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ، لَا یُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا یَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ؛ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ کَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ» یعنی «همه اعمال نیکو در برابر امر به معروف و نهی از منکر، همانند دمیدنی است بر دریای مواج، امر به معروف و نهی از منکر نه مرگ کسی را نزدیک میسازد و نه از روزی کسی میکاهد. از همه اینها برتر، سخن از دادگری گفتن است، رو در روی حاکمی ستمکار.»
حسین بن علی (ع) شخصیتی است که هدف اصلیاش اصلاح حکومت است و با استبداد میجنگد. لذا در نامهای که به معاویه نوشت فرمود معاویه فکر نکن که خداوند فراموش میکند رفتارهای ظالمانه تو با مردم را، اینکه مردم را به صرف اتهام دستگیر و شکنجه و تبعید میکنی و به قتل میرسانی. فکر نکن خدا این کارها را فراموش میکند. تمام اینها نزد خدا ثبت میشود.
حسین بن علی (ع) پیامش صلح است، پیامش آزادگی است، پیامش انتخاب آزاد است، پیامش عدالت است لذا در دقایق آخر هم فرمود: «یا شیعة آل أبی سفیان، إن لم یکن لکم دین، وکنتم لا تخافون المعاد، فکونوا أحرارا فی دنیاکم هذه» یعنی حتی اگر دین ندارید و به معاد اعتقاد ندارید در دنیا آزاده باشید و با آزادگی زندگی کنید. انسان میتواند دیندار نباشد ولی آزاده باشد لذا حضرت به آنها توصیه میکند در زندگی خود آزاده باشید.
*اشاره کردید آقای حکیمی از این مسئله انتقاد داشتند چرا پیام عاشورا که توحید و عدالت است در زمان ما استمرار پیدا نکرده است. به عنوان سوال پایانی بفرمایید اگر بخواهیم این پیام را در دنیای امروز استمرار بدهیم چه ظرفیتی در واقعه عاشورا در این زمینه نهفته است و چه ضرورتی وجود دارد؟
عموماً افرادی که در دنیا صاحب فکر و فلسفه هستند و آنهایی که دلسوز بشریتند یا به جنبههای معنوی و ماورایی و آسمانی توجه دارند مثل برخی عرفانها و جریانهای معنوی و یا به جنبههای دنیایی و عدالتطلبانه و آزادیخواهانه توجه دارند و از جوانب معنوی غافلند. درس عاشورا برای امروز بشریت این است ای آدمهایی که به معنویت و توحید و عرفان گرایش دارید بدانید که زندگی بشر باید تامین باشد و تا زمانی که بشر در یک زندگی شرافتمندانه، کریمانه و عادلانه نباشد نمیتواند به مقامات و مدارج معنوی دست پیدا کند. همچنین عاشورا به ما ندا میدهد ای انسانهایی که به دنیای بشر و به سامان دادن به زندگی بشر توجه دارید، این برای رشد انسان کافی نیست و انسان باید علاوه بر اینکه زندگی دنیاییش سامان پیدا میکند و علاوه بر اینکه باید آزاد و انتخابگر باشد باید توجه داشته باشد حیات او محدود به این دنیا نیست و او موجودی ابدی است لذا باید به جنبههای معنوی هم توجه شود.
در واقع امام حسین (ع) به ما میآموزد که انسان زمانی به سعادت میرسد که هم بنده خدا باشد و هم آزادانه و توام با عدالت و شرافت زندگی کند. این پیام همه انبیا بوده است. آقای حکیمی میفرمودند عاشورا ۲۴ ساعت از عصر تاسوعا تا عصر عاشورا است. این ۲۴ ساعت دو مفهوم دارد. در شب عاشورا وقتی سپاه عمر سعد میخواست حمله کند امام حسین (ع) حضرت ابوالفضل را فرستاد تا از دشمن درخواست کند امشب را به آنها مهلت بدهند چون ایشان عبادت را خیلی دوست داشتند. عمر سعد هم آن شب را مهلت داد و نقل شده در آن شب امام و یارانش چقدر عبادت و تهجد داشتند. این قسمت توحیدی مسئله است.
در صبح عاشورا نبرد با ظلم و بیعدالتی شروع میشود و حضرت میفرمایند: «ألا و إنَّ الدَّعِیَّ ابنَ الدَّعِیِّ قد تَرَکَنی بینَ السِّلّةِ و الذَّلّةِ، و هَیهاتَ لَهُ ذلکَ مِنّی، هَیهاتَ مِنّا الذلّةُ، أبَی اللّه ُ ذلکَ لَنا و رسولُهُ و المؤمنونَ و حُجورٌ طَهُرَت و جُدودٌ طابَت، أن نُؤثِرَ طاعَةَ اللِّئامِ علی مَصارِعِ الکِرامِ» یعنی «هان! این زنا زاده پسر زنا زاده مرا میان مرگ و خواری مخیّر کرده است. هیهات که بتواند از سوی من به خواسته خود برسد. خواری و زبونی از ما به دور است. خدا و رسول او و مؤمنان و دامنهای پاک و نیاکان پاکیزه نمیپذیرند که ما فرمانبری از فرومایگان را بر مرگ کریمانه ترجیح دهیم.».
از این سنخ عبارات در روز عاشورا خیلی زیاد است. لذا امام حسین (ع) هم جنبه توحیدی قوی را به نمایش گذاشتند و هم جنبه انسانی و آزادیخواهانه و عدالتخواهانه و ظلمستیزانه را. امروز هم درسی که ما میتوانیم از واقعه عاشورا بگیریم همین توحید و عدالت است.
منبع: مهر